انشا درباره اگر مخترع بودم، چه چیزی اختراع میکردم؟
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره اگر مخترع بودم، چه چیزی اختراع میکردم؟ برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره اگر مخترع بودم، چه چیزی اختراع میکردم؟
مقدمه:
چشمانم را میبندم و به دنیایی پر از ایدههای شگفتانگیز سفر میکنم. در این دنیای خیالی، من یک مخترع هستم، با موهای آشفته و عینک گردی که روی دماغم نشسته. در کارگاهم پر از ابزار و وسایل عجیب و غریب، غرق در دنیای خلاقیتم هستم. اما من چه چیزی اختراع میکنم؟
بدنه:
اگر من مخترع بودم، دستگاهی اختراع میکردم که به مترجم حیوانات معروف میشد. با این دستگاه شگفتانگیز، میتوانستم با هر حیوانی صحبت کنم! دیگر هیچ مشکلی بین انسانها و حیوانات وجود نداشت. میتوانستم با سگها درباره بازی مورد علاقهشان صحبت کنم، از گربهها رازهایشان را بپرسم و با پرندگان آواز بخوانم. چه دنیای قشنگی میشد!
اما ایدههای من به اینجا ختم نمیشود. من عاشق کتاب خواندن هستم و گاهی اوقات آرزو میکنم میتوانستم به جای خواندن، داستانها را بشنوم. به همین دلیل، دستگاهی اختراع میکنم که کتابهای صوتی جادویی نام دارد. با این دستگاه، هر کتابی که در دستم میگیرم، با صدای شخصیتهای داستان و با تمام هیجان و شور و حالش برایم خوانده میشود. دیگر هیچ وقت خسته مطالعه نمیشوم و غرق در دنیای داستانها میشوم.
اختراع بعدی من، ماشین زمان جیبی است. با این ماشین، میتوانم به هر زمانی در تاریخ سفر کنم. میتوانم به دوران دایناسورها بروم و از نزدیک ببینم که چه شکلی بودند، یا به آینده سفر کنم و ببینم که دنیا چه تغییراتی کرده است. چه چیزهایی میتوانم یاد بگیرم و چه تجربیات جدیدی میتوانم کسب کنم!
البته، اختراعات من فقط برای سرگرمی نیستند. من میخواهم دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم. به همین دلیل، دستگاهی اختراع میکنم که آلودگی هوا را پاک میکند. با این دستگاه، دیگر هیچ دود و غباری در آسمان وجود ندارد و همه میتوانند هوای پاک و سالم تنفس کنند.
نتیجه گیری:
با اختراعات من، دنیا به مکانی پر از شگفتی، دوستی و سلامتی تبدیل میشود. دیگر هیچ مشکلی بین انسانها و حیوانات وجود ندارد، همه میتوانند به راحتی با هم ارتباط برقرار کنند و از کتابها لذت ببرند، به هر کجای تاریخ که میخواهند سفر کنند و از همه مهمتر، هوای پاک تنفس کنند.
انشا درباره اگر مخترع بودم، چه چیزی اختراع میکردم؟
مقدمه:
چشمانم را میبندم و به دنیای خیال سفر میکنم. در این دنیای شگفتانگیز، من یک مخترع هستم! با ذوق و شوق فراوان در کارگاهم مشغول به کارم و به دنبال ایدههای جدیدی برای اختراعاتم هستم.
بدنه:
اما من چه چیزی اختراع میکنم؟ ایدههای زیادی در ذهنم دارم، اما یکی از مهمترین آنها، اختراعی است که به حفظ محیط زیست کمک میکند.
من دستگاهی اختراع میکنم که میتواند آلودگی هوا را به طور کامل از بین ببرد. این دستگاه با استفاده از انرژی خورشیدی کار میکند و ذرات مضر موجود در هوا را جذب و تصفیه میکند. با اختراع این دستگاه، آسمان شهرها پاک و آبی خواهد شد و مردم میتوانند نفس راحتی بکشند.
علاوه بر این، من میخواهم اختراعی برای آموزش کودکان داشته باشم. دستگاهی که با استفاده از بازی و سرگرمی، مفاهیم علمی و آموزشی را به کودکان یاد بدهد. با این دستگاه، یادگیری برای کودکان به یک تفریح تبدیل میشود و آنها با اشتیاق بیشتری درس میخوانند.
و اما یکی دیگر از اختراعات من، وسیلهای برای سفر به فضا است. با این وسیله، انسانها میتوانند به راحتی به سیارات دیگر سفر کنند و دنیای ناشناخته را کشف کنند.
من مطمئنم که اختراعات من میتواند دنیا را به مکان بهتری تبدیل کند. با خلاقیت و پشتکار، میتوانم به آرزوهایم برسم و به بشریت خدمت کنم.
نتیجه گیری:
اما کار من به عنوان یک مخترع به اینجا ختم نمیشود. من به دنبال اختراعات جدیدی هستم که به مردم کمک کند و زندگی آنها را آسانتر و لذتبخشتر کند. من به دنبال ایدههای جدیدی هستم که دنیا را به مکان بهتری تبدیل کند.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.