انشا

انشا درباره ی مدرسه دوست داشتنی من

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره ی مدرسه دوست داشتنی من برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.

✍انشا درباره ی مدرسه دوست داشتنی من✍

مقدمه:
مدرسه من، نه یک ساختمان صرف، بلکه دنیایی رنگارنگ و پر از شور و هیجان است. جایی که هر روز صبح با اشتیاق و لبخندی بر لب، قدم در آن می‌گذارم و با آغوش گرم دوستان و معلمانم روبرو می‌شوم.

بدنه:
حیاط مدرسه، گویی باغی سرسبز و پر از گل است که در آن، صدای قهقهه و بازی کودکان، نغمه‌ای دلنشین و روح‌نواز می‌آفریند. کلاس‌های درس، دریچه‌ای به سوی دنیای دانش و معرفت هستند و معلمان دلسوز و مهربان، با صبر و حوصله، ما را در این مسیر پرفراز و نشیب راهنمایی می‌کنند.

در مدرسه، نه تنها علم و دانش می‌آموزیم، بلکه دوستی و صمیمیت را نیز تجربه می‌کنیم. در کنار هم درس می‌خوانیم، بازی می‌کنیم، می‌خندیم و گاه غمگین می‌شویم. در این میان، معلمان مانند پدر و مادر دوم ما هستند که با دلسوزی و مهربانی، در غم و شادی ما شریک می‌شوند و در حل مشکلاتمان یاری‌مان می‌کنند.

مدرسه من، فقط محلی برای یادگیری نیست، بلکه کانون پرورش خلاقیت و استعدادهای ماست. در اینجا، فرصتی برای کشف و پرورش علایق خود پیدا می‌کنیم و در زمینه‌های مختلف ورزشی، هنری و علمی، به پیشرفت و تعالی می‌رسیم.
هر روز که در مدرسه می‌گذرانم، تجربه‌ای جدید و آموزنده است. خاطرات شیرین و لحظات شاد و غمگینی که در کنار دوستان و معلمانم تجربه می‌کنم، تا همیشه در ذهن و قلبم باقی خواهد ماند.

نتیجه گیری:
مدرسه دوست داشتنی من، مأمن امنی است که در آن، بال‌های پروازمان را می‌گشاییم و برای آینده‌ای روشن و پربار، آماده می‌شویم.

✍انشا دوم درباره ی مدرسه دوست داشتنی من✍

مقدمه:
مدرسه من، دنیای کوچک من است. جایی که در آن نه تنها درس می‌خوانم، بلکه با دوستانم بازی می‌کنم، چیزهای جدید یاد می‌گیرم و خاطرات شیرین و به یاد ماندنی می‌سازم.

بدنه:
مدرسه من، ساختمانی با دیوارهای آجری و پنجره‌های بزرگ است. حیاطی سرسبز و پر از درخت دارد که در بهار و تابستان، پر از گل‌های رنگارنگ می‌شود. در زنگ تفریح، صدای خنده و بازی بچه‌ها حیاط را پر می‌کند و شور و نشاط خاصی به مدرسه می‌بخشد.

معلمان مدرسه من، مانند پدر و مادر دوم من هستند. با صبر و حوصله به ما درس می‌دهند و در حل مشکلاتمان به ما کمک می‌کنند. از آن‌ها نه تنها درس‌های علمی و آموزشی، بلکه درس‌های زندگی و اخلاقی نیز می‌آموزیم.

دوستانم در مدرسه، همبازی‌ها و یار همیشگی من هستند. در کنار آن‌ها درس می‌خوانیم، بازی می‌کنیم و به یکدیگر کمک می‌کنیم. خاطرات مشترک زیادی با هم داریم و در غم و شادی هم شریک هستیم.
در مدرسه من، هر روز اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد. گاه در کلاس درس، با چالش‌های علمی و آموزشی روبرو می‌شویم و گاه در زنگ تفریح، با دوستانمان بازی‌های هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده انجام می‌دهیم. در هر روز، چیزهای جدیدی یاد می‌گیریم و تجربیات جدیدی کسب می‌کنیم.

نتیجه گیری:
مدرسه من، فقط یک مکان برای درس خواندن نیست. بلکه دنیای پر از شور و شوق، خنده، بازی و یادگیری است. در این دنیای کوچک، با دوستانم صمیمیت و همدلی را تجربه می‌کنم و از معلمانم درس‌های زندگی می‌آموزم. خاطرات مدرسه من، همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند و یادآور دوران شیرین کودکی و نوجوانی من خواهد بود.

امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

به این مقاله امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا