انشا درباره آدم فضایی
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره آدم فضایی برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره آدم فضایی
مقدمه:
من همیشه به آدم فضاییها علاقه داشتم. از بچگی، داستانهای زیادی دربارهشون شنیده بودم و همیشه آرزو میکردم که یک روز یکی ازشون رو از نزدیک ببینم.
بدنه:
بالاخره، روزی آرزوم برآورده شد. یک روز که داشتم از کوچه رد میشدم، یک نور عجیبی رو در آسمان دیدم. نور، کمکم نزدیکتر میشد و بالاخره، یک سفینه فضایی رو دیدم که در آسمان در حال پرواز بود.
سفینه، روی زمین فرود آمد و یک آدم فضایی ازش پیاده شد. آدم فضایی، موجودی عجیب و غریب بود. پوستش سبز بود و چشمهاش بزرگ و سیاه بود. او، لباسی سفید و براق به تن داشت.
من، از دیدن آدم فضایی، خیلی ترسیدم. اما او، خیلی مهربان بود. او، به من نزدیک شد و گفت: «نگران نباش، من دوستت هستم.»
من، کمی آرام شدم و با آدم فضایی شروع به صحبت کردم. او، اسمش را «اِل» گذاشت و گفت که از سیارهای دوردست به زمین آمده است.
اِل، خیلی چیزها دربارهی سیارهاش به من گفت. او، گفت که سیارهاش، یک سیارهی زیبا و باشکوه است. او، همچنین، دربارهی تکنولوژی پیشرفتهی مردم سیارهاش به من گفت.
من، از صحبت کردن با اِل، خیلی لذت بردم. او، یک دوست واقعی بود. ما، ساعتها با هم صحبت کردیم و خیلی چیزها از هم یاد گرفتیم.
وقتی، زمان خداحافظی رسید، خیلی ناراحت شدم. اما اِل، قول داد که دوباره به دیدنم بیاید.
من، هنوز هم منتظر دیدار دوبارهی اِل هستم. او، یکی از بهترین دوستان من است. من، همیشه از بودن با او لذت میبرم.
نتیجه گیری:
آدم فضاییها، موجوداتی هستند که ممکن است از سیارههای دوردست به زمین بیایند. ما، باید به آنها احترام بگذاریم و با آنها دوست باشیم.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.