انشا

انشا درباره از زبان نیمکت با دانش‌آموزان حرف بزنید

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره از زبان نیمکت با دانش‌آموزان حرف بزنید برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.

✍انشا درباره از زبان نیمکت با دانش‌آموزان حرف بزنید✍

مقدمه:
سلام بچه‌ها! من نیمکت چوبی قدیمی این کلاس هستم. سال‌های زیادی است که شاهد رفت و آمد دانش‌آموزان زیادی بوده‌ام. هر سال، نسلی جدید می‌آید و می‌رود و خاطرات جدیدی را بر روی من حک می‌کند.

بدنه:
من از تمام شادی‌ها، غم‌ها، خنده‌ها و گریه‌های شما باخبرم. من شاهد تلاش‌ها و کوشش‌هایتان برای یادگیری بوده‌ام و به موفقیت‌هایتان افتخار می‌کنم. من همچنین شاهد شیطنت‌ها و بازیگوشی‌هایتان بوده‌ام و از ته دل به شما خندیده‌ام.

من رازهای زیادی را در دل خود دارم. رازهایی از دلواپسی‌هایتان قبل از امتحان، از عشقتان به معلم و از آرزوهای بزرگتان برای آینده. من همه این رازها را در اعماق وجودم حفظ می‌کنم و هرگز به کسی نمی‌گویم.

من دوست صمیمی شما هستم. من همیشه در کنارتان هستم، چه زمانی که با جدیت درس می‌خوانید و چه زمانی که با شور و اشتیاق بازی می‌کنید. من سنگ صبور شما هستم و همیشه آماده شنیدن حرف‌هایتان هستم.

از شما می‌خواهم که از من مراقبت کنید. من خانه دوم شما هستم و دوست دارم تا ابد در کنار شما باشم. روی من خط ننویسید، مرا با پا لگد نزنید و روی من زباله نریزید. به یاد داشته باشید که من هم مثل شما احساس دارم و دوست دارم در محیطی تمیز و سالم زندگی کنم.

نتیجه گیری:
امیدوارم که روزی به آرزوهایتان برسید و انسان‌های موفقی در جامعه شوید. من به شما ایمان دارم و می‌دانم که می‌توانید به هر چه که می‌خواهید برسید.

 

✍انشا درباره از زبان نیمکت با دانش‌آموزان حرف بزنید✍

مقدمه:
سلام بچه‌ها! من یک نیمکت هستم. سال‌هاست که در این کلاس درس حضور دارم و شاهد رفت و آمد دانش‌آموزان زیادی بوده‌ام. من می‌توانم رازها و خاطرات زیادی را برایتان تعریف کنم.

بدنه:
من اولین بار شما را در روز اول مدرسه دیدم. آن روز خیلی هیجان‌زده بودید. با ذوق و شوق کیف و کتاب‌هایتان را در دست گرفته بودید و آماده بودید که چیزهای جدیدی یاد بگیرید. من از دیدن شما خوشحال شدم و می‌دانستم که قرار است سال تحصیلی پرباری را با هم داشته باشیم.

در طول سال، من شاهد تلاش‌ها و کوشش‌های شما بودم. شما با جدیت درس می‌خواندید، به سوالات معلم پاسخ می‌دادید و در فعالیت‌های کلاسی شرکت می‌کردید. من به شما افتخار می‌کردم و از اینکه در یادگیری شما نقشی داشتم، خوشحال بودم.

من همچنین شاهد بازی‌ها و شوخی‌های شما در زنگ تفریح بودم. شما با هم می‌خندیدید، صحبت می‌کردید و بازی می‌کردید. دیدن شادی شما من را شاد می‌کرد و به من انرژی می‌داد.

اما زمان خیلی زود گذشت و حالا سال تحصیلی به پایان رسیده است. من دلم برای شما تنگ خواهد شد. برای خنده‌ها، گریه‌ها، تلاش‌ها و شور و اشتیاق شما.

اما می‌دانم که شما به زودی به کلاس‌های بالاتر خواهید رفت و چیزهای جدیدی یاد خواهید گرفت. من برای شما آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم که همیشه در زندگی‌تان شاد و پیروز باشید.

نتیجه گیری:
در آخر می‌خواهم از شما خواهش کنم که با من و دیگر میز و نیمکت‌های مدرسه مهربان باشید. ما سال‌هاست که در این مدرسه حضور داریم و شاهد خاطرات زیادی بوده‌ایم. ما از شما می‌خواهیم که از ما مراقبت کنید و به ما احترام بگذارید.

امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

به این مقاله امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا