انشا درباره اگر جاذبه زمین نبود
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره اگر جاذبه زمین نبود برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره اگر جاذبه زمین نبود
مقدمه:
چشمانم را میبندم و تصور میکنم ناگهان جاذبه زمین ناپدید میشود. دیگر وزنی احساس نمیکنم، گویی که از بند رها شدهام. در ابتدا، معلق شدن در هوا هیجانانگیز است. میتوانم به راحتی در فضا شناور شوم، بدون هیچ محدودیتی.
بدنه:
اما این رهایی دیری نمیپاید. به سرعت متوجه میشوم که بدون جاذبه، زندگی زمینی غیرممکن خواهد بود.
اولین چیزی که توجهم را جلب میکند، آشفتگی مطلق در اطرافم است. اشیاء در حال سقوط هستند، مردم وحشتزده فریاد میزنند و ساختمانها فرو میریزند.
در این هرج و مرج، سعی میکنم خودم را نجات دهم. با حرکات دست و پا در هوا شناور میشوم، اما کنترل حرکتم دشوار است. گویی که در یک رویای آشفته هستم.
در همین حین، به آسمان نگاه میکنم. ابرها به صورت تودهای در حال حرکت هستند، گویی که از زمین جدا شدهاند. اقیانوسها نیز طغیان میکنند و امواج عظیمی به سمت خشکی هجوم میبرند.
ترس و وحشت تمام وجودم را فرا میگیرد. به یاد میآورم که جاذبه زمین نه تنها ما را به زمین متصل نگه میدارد، بلکه مسئول بسیاری از پدیدههای حیاتی دیگر مانند چرخه آب و هوایی و حرکت اقیانوسها نیز هست.
بدون جاذبه، زمین به تدریج از هم میپاشد. ماه و خورشید میتوانند آن را به سمت خود بکشند و آن را تکه تکه کنند.
اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، ما با چالشهای دیگری نیز روبرو خواهیم شد.
بدن انسان برای زندگی در جاذبه زمین تکامل یافته است. بدون آن، استخوانها و ماهیچههایمان شروع به ضعیف شدن میکنند. قلبمان برای پمپاژ خون در برابر نیروی جاذبه تلاش میکند و سیستمهای گوارشی و تنفسیمان با مشکل مواجه میشوند.
گیاهان نیز بدون جاذبه قادر به رشد نخواهند بود. ریشهها نمیتوانند در خاک لنگر بیندازند و ساقهها به سمت نور خورشید خم نمیشوند.
در نهایت، زمین بدون جاذبه به یک دنیای متلاشی و غیرقابل سکونت تبدیل خواهد شد.
چشمانم را باز میکنم و از این کابوس وحشتناک رها میشوم. خوشحالم که جاذبه زمین وجود دارد و به ما امکان میدهد تا در صلح و امنیت زندگی کنیم.
نتیجه گیری:
این سفر خیالی به من نشان میدهد که جاذبه چه نیروی ارزشمندی است و باید قدر آن را بدانیم جاذبه زمین نه تنها ما را به سیاره مان متصل نگه میدارد، بلکه پایه و اساس زندگی ما را نیز تشکیل میدهد.
انشا دوم درباره اگر جاذبه زمین نبود
مقدمه:
همه چیز به هوا معلق میشد! ابرها، پرندگان، حتی شما و من! دیگر از قدم زدن روی زمین خبری نبود، گویی در یک دنیای عجیب و غریب فضایی زندگی میکردیم.
بدنه:
خانهها، ماشینها و درختان از ریشه کنده شده و در آسمان سرگردان میشدند. خیابانها پر از اشیاء در حال پرواز میشد و دیگر هیچ چیز سر جای خود باقی نمیماند.
دریاها و اقیانوسها به سمت بالا میرفتند و کره زمین را در یک حباب عظیم آبی میپوشاندند. باران به صورت افقی میبارید و چترها هیچ فایدهای نداشتند.
ما انسانها مجبور بودیم با استفاده از طناب و قلاب خودمان را به هر چیزی که میتوانستیم بچسبانیم تا در فضا سرگردان نشویم. غذا خوردن و خوابیدن هم به کارهای بسیار سختی تبدیل میشد.
در این دنیای بدون جاذبه، عضلات ما ضعیف میشدند و استخوانهایمان پوکی میگرفت. دیگر نمیتوانستیم بدویم، بپرید یا حتی درست بایستیم.
گیاهان بدون جاذبه رشد عجیبی میکردند و ساقههایشان به هر طرف خم میشدند. حیوانات هم گیج و سرگردان میشدند و نمیدانستند چه کار باید بکنند.
زمین بدون جاذبه، دیگر قابل سکونت نبود و تبدیل به یک دنیای آشفته و ناامن میشد.
اما صبر کنید! این فقط یک تصور است! خوشبختانه جاذبه زمین وجود دارد و ما میتوانیم بدون هیچ مشکلی روی کره زمین زندگی کنیم، بازی کنیم و از زیباییهای آن لذت ببریم.
نتیجه گیری:
جاذبه زمین مانند یک نیروی نامرئی است که همه چیز را به هم نگه میدارد و به ما اجازه میدهد تا روی زمین ثابت بمانیم پس بیایید قدر این نیروی شگفتانگیز را بدانیم و از زندگی در این سیاره زیبا لذت ببریم!
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.