انشا درباره اگر خورشید نباشد
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره اگر خورشید نباشد برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره اگر خورشید نباشد
مقدمه:
ابتدا، تاریکی مطلق همه جا را فرا میگیرد. دیگر خبری از نور گرم خورشید نیست و زمین به سیارهای سرد و یخزده تبدیل میشود.
بدنه:
گیاهان که برای فتوسنتز به نور خورشید نیاز دارند، پژمرده میشوند و میمیرند. حیوانات که از گیاهان تغذیه میکنند، به تدریج غذا کم میآورند و از بین میروند.
انسانها هم بدون نور و گرما، با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد. دیگر نمیتوانند در مزارع کشاورزی کار کنند، غذا بپزند یا حتی خانههای خود را گرم نگه دارند.
در این دنیای تاریک و سرد، انسانها مجبور میشوند برای زنده ماندن به غارها و پناهگاههای زیرزمینی پناه ببرند.
آنها باید راهی برای تولید گرما و نور مصنوعی پیدا کنند. شاید از انرژی هستهای یا منابع تجدیدپذیر مثل باد و خورشید (البته خورشیدی که دیگر وجود ندارد!) استفاده کنند.
اما زندگی بدون نور خورشید، فقط به مشکلات فیزیکی محدود نمیشود. تاریکی و سرما میتواند باعث افسردگی، اضطراب و ناامیدی در انسانها شود.
آنها حس امید و انگیزه خود را از دست میدهند و به تدریج به موجوداتی غمگین و گوشهگیر تبدیل میشوند.
در این دنیای بدون خورشید، دیگر خبری از رنگهای شاد و زیبا نیست. همه چیز به رنگ خاکستری و سیاه در میآید.
آواز پرندگان و صدای خندهی کودکان دیگر به گوش نمیرسد. فقط سکوت مطلق و تاریکی بر زمین حاکم است.
نتیجه گیری:
داستان “اگر خورشید نباشد” به ما نشان میدهد که نور و گرمای خورشید چقدر برای زندگی روی زمین ضروری است.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.