انشا

انشا درباره اگر من خدا بودم

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره اگر من خدا بودم برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.

✍انشا درباره اگر من خدا بودم✍

مقدمه:
اگر من خدا بودم، دنیا را به گونه‌ای می‌ساختم که هیچ‌کس در رنج و درد نباشد. من دنیایی پر از آرامش و محبت می‌ساختم، جایی که همه انسان‌ها در صلح و دوستی زندگی کنند و هیچ‌کس به دلیل نژاد، دین یا زبانش از دیگران جدا نباشد.

بدنه:
اگر من خدا بودم، به همه انسان‌ها قلبی بزرگ می‌دادم تا درک کنند که محبت و مهربانی از هر چیزی مهم‌تر است. همه می‌توانستند در کنار یکدیگر شاد زندگی کنند و هیچ‌کس احساس تنهایی نمی‌کرد. مردم می‌توانستند آزادانه عقاید خود را بیان کنند، بدون اینکه از سوی دیگران قضاوت شوند.

اگر من خدا بودم، طبیعت را سالم و زیبا می‌ساختم. درختان بلند و گل‌های رنگارنگ در هر گوشه از زمین می‌روییدند. دریاها شفاف و پاک بودند، و حیوانات در آرامش در طبیعت زندگی می‌کردند. هیچ‌چیز از دست نمی‌رفت و همه چیز در تعادل و هماهنگی بود.

اگر من خدا بودم، هیچ‌کس گرسنه نمی‌ماند و همه انسان‌ها به راحتی به امکانات زندگی دسترسی داشتند. هیچ کودکی در خیابان‌ها بدون خانه و خانواده نمی‌خوابید و هر فردی به تحصیل و رشد شخصی دست پیدا می‌کرد.

نتیجه گیری:
در نهایت، اگر من خدا بودم، همیشه در کنار مردم بودم و به آن‌ها یادآوری می‌کردم که زندگی زیباست و ارزش آن را دارد که با مهربانی و شجاعت در مسیر خوبی حرکت کنیم.

✍انشا دوم درباره اگر من خدا بودم✍

مقدمه:
اگر من خدا بودم، دنیا را به گونه‌ای دیگر می‌آفریدم. به جای دنیایی که در آن درد و رنج وجود دارد، دنیای پر از محبت، صلح و شادی می‌ساختم. هیچ‌کس گرسنه نمی‌ماند و هیچ‌کس غمگین یا تنها نمی‌شد. همه در کنار هم زندگی می‌کردند، با هم همکاری می‌کردند و به هم کمک می‌کردند تا دنیای زیباتری بسازند.

مشاهده  انشا در مورد نعمت های خداوند کلاس چهارم با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری

بدنه:
اگر من خدا بودم، درختان و گل‌ها را پر رنگ‌تر و زیباتر می‌ساختم تا هرکسی که به آن‌ها نگاه می‌کند، حس شادی و آرامش پیدا کند. پرندگان را به گونه‌ای می‌آفریدم که صدایشان همیشه دلنشین و موسیقی مانند باشد. دریاها و رودها همیشه آرام بودند و هیچ‌گاه طوفانی نمی‌شد که زندگی مردم را مختل کند.

اگر من خدا بودم، درد و بیماری را از دنیای انسان‌ها می‌بردم. هیچ‌کس بیمار نمی‌شد و همه سالم و شاداب می‌ماندند. من به انسان‌ها این قدرت را می‌دادم که هرکجا دردی احساس کردند، بلافاصله آن را درمان کنند. هیچ‌کس مجبور نبود برای درمان پول بدهد یا از درمان محروم شود.

اگر من خدا بودم، مردم را به یاد مهربانی و احترام به یکدیگر می‌انداختم. انسان‌ها هیچ‌گاه در جنگ یا دشمنی با یکدیگر نمی‌افتادند و همیشه دست در دست هم می‌رفتند تا مشکلات را حل کنند. من همه را به صلح دعوت می‌کردم و به آن‌ها می‌آموختم که قدرت واقعی در اتحاد است.

نتیجه گیری:
در نهایت، اگر من خدا بودم، همه انسان‌ها را با هم برابر می‌ساختم، تا هیچ‌کس احساس تنهایی یا کمبود نکند. همه می‌توانستند به آرزوهای خود برسند و در دنیای پر از عشق و نور زندگی کنند.

امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

4.2/5 - (8 امتیاز)

مقالات مرتبط

یک نظر

  1. سلام
    من کلاس ششم هستم و امروز درس مون در مورد خدا بود و باید در موردش تحقیق میکردم و این انشا هایی که شما گذاشتین عالیه و واقعا به کارم میاد ازتون ممنونم لطفاً چیزای بهتر دیگه ای هم بزارین
    لطف میکنین
    متشکرم از گروه سازنده این سایت ⁦☺️⁩

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا