انشا

انشا درباره اگر می توانستم پرواز کنم

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره اگر می توانستم پرواز کنم برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.

✍انشا درباره اگر می توانستم پرواز کنم✍

مقدمه:
همیشه آرزو داشتم که پرواز کنم. حس رهایی و سبکی پرنده ها در آسمان، مرا مجذوب خود می کرد. گویی با هر بال زدن، به دنیایی جدید و ناشناخته قدم می گذاشتند.

بدنه:
اگر می توانستم پرواز کنم، دیگر محدود به زمین و جاده ها نبودم. به هر کجا که دلم می خواست، می رفتم. از بلندترین کوه ها تا عمیق ترین اقیانوس ها، همه جا را می دیدم و تجربه می کردم.

اولین جایی که می رفتم، قله اورست بود. دوست داشتم از بلندترین نقطه زمین، به عظمت و زیبایی دنیا نگاه کنم. بعد از آن، به آفریقا می رفتم و از دیدن حیوانات وحشی در سرنگتی لذت می بردم. سپس، به قطب شمال سفر می کردم و شفق قطبی را از نزدیک می دیدم.

با پرواز می توانستم به راحتی به دیدن عزیزانم در دورترین نقاط دنیا بروم. دیگر نیازی به منتظر ماندن برای اتوبوس یا هواپیما نبود. هر وقت که دلم برایشان تنگ می شد، بال هایم را می گشودم و به سویشان پرواز می کردم.

از توانایی پرواز خود برای کمک به دیگران نیز استفاده می کردم. در مواقعی که سیل یا زلزله اتفاق می افتاد، به مناطق آسیب دیده می رفتم و به مردم نیازمند کمک می رساندم.

پرواز، فرصتی برای دیدن زیبایی های دنیا از زاویه ای دیگر بود. از دیدن طلوع و غروب خورشید از بالای ابرها، لذت می بردم. به رقص رنگ ها در آسمان هنگام باران نگاه می کردم و از عظمت اقیانوس ها و جنگل ها شگفت زده می شدم.

پرواز برای من، فقط سفر و دیدن مکان های جدید نبود، بلکه راهی برای رسیدن به آرامش بود. در آسمان، فارغ از تمام دغدغه ها و مشکلات دنیوی، فقط به عظمت خلقت فکر می کردم و از حس رهایی و سبکی لذت می بردم.
اگرچه پرواز برای من فقط یک آرزو و رویای شیرین است، اما امیدوارم روزی بتوانم این حس شگفت انگیز را تجربه کنم.

نتیجه گیری:
پرواز، به من قدرت و توانایی جدیدی می دهد تا دنیا را از زاویه ای دیگر ببینم و تجربه کنم. با پرواز می توانم به دیگران کمک کنم، به آرامش برسم و از زیبایی های دنیا لذت ببرم.

✍انشا دوم درباره اگر می توانستم پرواز کنم✍

مقدمه:
همیشه آرزو داشتم پرواز کنم. از بچگی، با دیدن پرنده ها که در آسمان بال می زدند، حسرت پرواز در دلم بود. چه لذتی دارد که بدون هیچ محدودیتی، در آسمان رها باشی و به هر کجا که می خواهی، بروی.

بدنه:
اگر می توانستم پرواز کنم، اولین کاری که می کردم، به بالای بلندترین کوه ها می رفتم و از آن بالا، دنیا را زیر پایم می دیدم. به عظمت طبیعت پی می بردم و از زیبایی آن لذت می بردم.

با پرواز می توانستم به دور دنیا سفر کنم. به تمام کشورهایی که همیشه آرزوی دیدنشان را داشتم، می رفتم و با فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن ها آشنا می شدم. از دیدن عجایب هفتگانه دنیا و دیگر مکان های دیدنی لذت می بردم.

اما پرواز فقط برای تفریح و لذت نیست. می توان از آن برای کمک به دیگران هم استفاده کرد. مثلاً می توانستم در مواقعی که کسی در خطر است، خودم را به سرعت به محل حادثه برسانم و به او کمک کنم.

پرواز حس رهایی و سبکی را به ارمغان می آورد. رها از تمام غم ها و غصه ها، رها از تمام محدودیت ها. در آسمان فقط تو هستی و خودت.
اما پرواز فقط به معنای بال زدن در آسمان نیست. پرواز می تواند معنای دیگری هم داشته باشد. پرواز می تواند به معنای رها شدن از قید و بندهای دنیوی و رسیدن به کمال باشد.

نتیجه گیری:
اگر می توانستم پرواز کنم، از آن برای انجام کارهای خوب و مفید استفاده می کردم. به دیگران کمک می کردم و دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل می کردم.

امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

4.5/5 - (2 امتیاز)

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا