انشا درباره بخشش
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره بخشش برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره بخشش
مقدمه:
بخشش، گوهری گرانبها در میان فضایل انسانی است که نوری از آرامش و رهایی را به تاریکی کینه و رنج میتاباند. این صفت والا، نه تنها در حق دیگران، بلکه در حق خویشتن نیز، دریچهای به سوی صلح درونی و سلامت روان میگشاید.
بدنه:
بخشش به معنای فراموش کردن کامل اشتباهات و نادیده گرفتن ظلم گذشته نیست، بلکه به معنای رها کردن خشم، کینه و نفرت از وجود خویش و رهایی از زنجیرهایی است که روحمان را به اسارت خود درآوردهاند.
هنگامی که کینه و آزردگی را در دل خود انباشته میکنیم، گویی زخمی عمیق بر خویشتن وارد میکنیم که نه تنها التیامی برای آن نمییابیم، بلکه رنج و عذاب آن، سایه بر تمام لحظات زندگیمان میافکند. اما بخشش، همچون مرهمی شفابخش، بر این زخمها مینشیند و آرامش و التیام را به ارمغان میآورد.
بخشش، قدرتی شگفتانگیز دارد که میتواند روابطمان با دیگران را دگرگون سازد. زمانی که از خطاهای دیگران میگذریم و کینه و کدورت را کنار میگذاریم، فضایی از محبت و درک متقابل را در روابطمان ایجاد میکنیم. این امر، نه تنها به نفع فرد خاطی، بلکه به نفع خود ما نیز خواهد بود، چرا که صلح و صفا را به جای تنش و خصومت مینشاند.
بخشش، فواید بیشماری برای سلامت روان و جسم ما به ارمغان میآورد. مطالعات علمی نشان دادهاند که افراد بخشنده، از اضطراب و افسردگی کمتری رنج میبرند، سیستم ایمنی قویتری دارند و از طول عمر بیشتری برخوردارند.
بخشش، آسان نیست، اما ناممکن نیز نیست. نیازمند تمرین و تلاش است تا بتوانیم از قفس کینه و آزردگی رها شویم و به وسعت بخشش و رهایی قدم بگذاریم.
راههای مختلفی برای تمرین بخشش وجود دارد. میتوان با نوشتن درباره احساسات خود، صحبت با یک دوست یا مشاور، و یا انجام مدیتیشن و دعا، این فرآیند را آغاز کرد.
مهمترین نکته در مسیر بخشش، صبر و شکیبایی با خویشتن است. نباید انتظار داشته باشیم که به سرعت و به آسانی از تمام کینهها و آزردگیها رها شویم. گاه ممکن است لغزشهایی داشته باشیم و دوباره به دامن کینه و نفرت کشیده شویم، اما نباید ناامید شویم.
هر بار که تلاش میکنیم و از اشتباهات دیگران میگذریم، گامی به سوی رهایی و آرامش برمیداریم.
نتیجه گیری:
به یاد داشته باشیم که بخشش، هدیهای ارزشمند است که به خود و دیگران تقدیم میکنیم. با بخشش، نه تنها گذشته را رها میکنیم، بلکه آیندهای روشنتر و شادتر برای خود رقم میزنیم.
انشا دوم درباره بخشش
مقدمه:
در سرزمین گلهای قاصدک، دو دوست به نام سارا و مریم زندگی میکردند. سارا دختری شاد و مهربان بود، اما گاهی اوقات زود عصبانی میشد. مریم هم دختری صبور و مهربان بود و همیشه سعی میکرد به دیگران کمک کند.
بدنه:
یک روز، سارا و مریم در حال بازی در باغ بودند که سارا به طور تصادفی توپش را به گلدان گلهای مریم پرتاب کرد. گلدان شکست و گلهای مریم به زمین ریختند. مریم خیلی ناراحت شد و شروع به گریه کرد. سارا هم از کاری که کرده بود پشیمان بود و سعی کرد مریم را دلداری دهد.
اما مریم آنقدر ناراحت بود که سارا را نبخشید و با عصبانیت به خانهاش رفت. سارا خیلی غمگین بود. او نمیدانست چطور باید مریم را از خودش راضی کند.
سارا تصمیم گرفت به دیدن مادربزرگش برود. مادربزرگ همیشه به او بهترین نصیحتها را میکرد. سارا ماجرا را برای مادربزرگ تعریف کرد و از او پرسید که چطور میتواند مریم را ببخشد.
مادربزرگ با لبخند به سارا گفت: “بخشش مثل گل قاصدک است. وقتی دانههای قاصدک در باد رها میشوند، به زمینهای مختلف سفر میکنند و در دل خاک ریشه میدوانند و به گلهای زیبایی تبدیل میشوند. بخشش هم مثل همین است. وقتی کسی را میبخشیم، مهربانی و محبت را در قلب او میکاریم و این محبت باعث میشود که دوستی ما قویتر شود.”
سارا حرفهای مادربزرگ را به دقت گوش کرد و فهمید که باید مریم را ببخشد. او به خانه مریم رفت و با صدایی بلند گفت: “مریم من از ته قلبم عذرخواهی میکنم. من اشتباه کردم و گلدانت را شکستم. من تو را خیلی دوست دارم و نمیخواستم ناراحتت کنم.”
مریم از حرفهای سارا متاثر شد و او را بخشید. سارا و مریم دوباره با هم دوست شدند و از آن روز به بعد، بیشتر از همیشه مراقب بودند که به یکدیگر آزاری نرسانند.
نتیجه گیری:
سارا فهمید که بخشش نه تنها باعث خوشحالی دیگران میشود، بلکه باعث آرامش و آسایش خودمان هم میشود. از آن روز به بعد، سارا سعی میکرد همیشه با دیگران مهربان باشد و آنها را ببخشد، حتی اگر کار اشتباهی انجام داده باشند.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.