انشا درباره بخور تا توانی به بازوی خویش
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره بخور تا توانی به بازوی خویش برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره بخور تا توانی به بازوی خویش
مقدمه:
ضرب المثل “بخور تا توانی به بازوی خویش، که سعیت بود در ترازوی خویش” از گنجینه ی حکمت و پندهای نیاکان ماست که درسی ارزشمند برای زندگی به ما میآموزد. این ضرب المثل بر دو مفهوم کلیدی تأکید دارد:
بدنه:
1. تلاش و کوشش:
اولین پیام این ضرب المثل، تشویق به کار و تلاش و پرهیز از تنبلی و بیکاری است. در این بیت، “توانی” به معنای قدرت و توانایی است و “بازوی خویش” کنایه از تلاش و کوشش فرد است.
حکمت این بیت در این است که انسان باید تا جایی که در توانش است، برای کسب روزی و رفع نیازهای خود تلاش کند و به دیگران اتکا نکند.
2. غرور و استقلال:
دومین پیام این ضرب المثل، غرور و استقلال در زندگی است. “سعیت” به معنای کوشش و تلاش است و “ترازوی خویش” کنایه از غرور و عزت نفس است.
معنی این بیت این است که انسان باید با تلاش و کوشش خود، به عزت نفس و غرور دست پیدا کند و محتاج یاری و کمک دیگران نباشد.این ضرب المثل در تمام دورانها و برای همه ی مردم مفید و ارزشمند است. تلاش و کوشش، کلید رسیدن به موفقیت در تمام زمینههای زندگی است.
با اتکا به خود و تلاش بیوقفه، میتوانیم به عزت نفس و استقلال برسیم و زندگی شرافتمندانهای داشته باشیم.
نتیجهگیری:
ضرب المثل “بخور تا توانی به بازوی خویش” به ما یاد میدهد که برای رسیدن به خواستههایمان، باید تلاش کنیم و به دیگران اتکا نکنیم. این ضرب المثل، ما را به غرور و استقلال در زندگی تشویق میکند و معتقد است که با تلاش و کوشش میتوانیم به موفقیت و سربلندی دست پیدا کنیم.
انشا دوم درباره خاطره ای بخور تا توانی به بازوی خویش
مقدمه:
زمستان سردی بود و من در کلاس ششم ابتدایی درس میخواندم. آن سال، پدرم به دلیل بیماری شغل خود را از دست داده بود و اوضاع مالی خانوادهمان خیلی سخت بود.
بدنه:
با وجود این که میدانستم خانوادهام در مضیقه هستند، اما دلم میخواست برای عید نوروز لباس نو داشته باشم.
تصمیم گرفتم با تلاش و کوشش خودم، پول لباس نو را تهیه کنم. بعد از ظهرها که از مدرسه به خانه میآمدم، به جای بازی با دوستانم، به مادرم در انجام کارهای خانه کمک میکردم.
همچنین، با شروع تعطیلات زمستانی، به دنبال کار گشتم و خوشبختانه توانستم در یک مغازه ی خیاطی نزدیک خانه مان کار پاره وقت پیدا کنم.
با تمام سختیها و با وجود کار زیاد، با عزم و ارادهای که داشتم به کارم ادامه دادم. بالاخره بعد از چند ماه تلاش و کوشش، توانستم پول کافی برای خرید دو دست لباس نو برای خودم و برادرم جمع کنم.
عید نوروز آن سال، یکی از خوشحالترین عیدهای زندگیام بود. نه تنها لباس نو داشتم، بلکه با تلاش و کوشش خودم به خانوادهام نیز کمک کرده بودم.
نتیجه گیری:
این خاطره برای من درس بزرگی داشت. من فهمیدم که با تلاش و کوشش میتوان به هر چیزی که میخواهیم برسیم. همچنین یاد گرفتم که به خودم و تواناییهایم اعتماد داشته باشم و هیچ وقت از تلاش و کوشش دست نکشم.
این خاطره مصداقی از ضرب المثل “بخور تا توانی به بازوی خویش” بود. من با تلاش و کوشش خودم توانستم به خواستهام برسم و به خودم و خانوادهام کمک کنم.
انشا سوم درباره خاطره ای بخور تا توانی به بازوی خویش
مقدمه:
از کودکی عاشق دوچرخهسواری بودم. اما دوچرخهای نداشتم و همیشه با حسرت به بچههای دیگر نگاه میکردم که با دوچرخههایشان در کوچه و خیابان بازی میکردند.
بدنه:
روزی پدرم به من گفت: اگر واقعاً دوچرخه میخواهی، باید خودت برایش تلاش کنی.
من با خوشحالی تصمیم گرفتم که پول جمع کنم و یک دوچرخه بخرم.
روزها بعد از مدرسه، به دنبال کار میگشتم. کارهای مختلفی انجام میدادم، مثل روزنامهفروشی، سبزی فروشی، و کارگری ساده.
هر روز بعد از ظهر، پولهایی را که به دست میآوردم، در قلک کوچکی که داشتم میانداختم.
ماهها گذشت و من با صبر و حوصله پول جمع کردم. بالاخره روزی که پول کافی برای خرید دوچرخه را جمع کردم، یکی از شادترین روزهای زندگی من بود.
با ذوق و شوق به مغازه دوچرخهفروشی رفتم و دوچرخهای که آرزوی آن را داشتم خریدم.
آن روز فهمیدم که معنی واقعی ضرب المثل “بخور تا توانی به بازوی خویش” چیست.
با تلاش و کوشش و بدون اتکا به دیگران، به آرزوی خود رسیدم و طعم شیرین موفقیت را چشیدم.
این تجربه درس مهمی به من آموخت. من فهمیدم که برای رسیدن به هر چیزی در زندگی، باید تلاش کرد و از سختیها نهراسید.
نتیجه گیری:
هنوز هم بعد از سالها، آن دوچرخه را دارم و آن را به عنوان یادگاری از تلاش و کوششم در دوران کودکی، نگه میدارم.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.