انشا درباره جنگ

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره جنگ برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره جنگ
مقدمه:
جنگ، یکی از بزرگترین بلاهایی است که میتواند بر سر بشریت فرود آید. جنگ، باعث رنج و عذاب و مرگ و میر بسیاری از انسانها میشود. جنگ، همچنین، باعث تخریب و ویرانی بسیاری از زیرساختها و اموال میشود.
بدنه:
جنگ، دلایل مختلفی دارد. برخی از جنگها، به دلیل اختلافات سیاسی و مذهبی رخ میدهند. برخی دیگر از جنگها، به دلیل طمع و جاهطلبی انسانها رخ میدهند.
جنگ، پیامدهای بسیار بدی برای بشریت دارد. جنگ، باعث مرگ و میر بسیاری از انسانها میشود. جنگ، همچنین، باعث آسیبهای جسمی و روحی بسیاری به انسانها میشود. جنگ، همچنین، باعث ایجاد فقر و نابودی بسیاری از زیرساختها میشود.
جنگ، میراثی شوم است که بر پیکر بشریت باقی میماند. جنگ، باعث میشود تا انسانها از یکدیگر متنفر شوند و به یکدیگر اعتماد نکنند. جنگ، همچنین، باعث میشود تا انسانها از زندگی ناامید شوند.
من، به عنوان یک دانشآموز، نگران آیندهی بشریت هستم. من نگران هستم که جنگهای بیشتری در آینده رخ دهد و باعث رنج و عذاب بیشتر انسانها شود.
من معتقدم که ما باید تلاش کنیم تا از جنگ جلوگیری کنیم. ما باید اختلافات خود را با راههای مسالمتآمیز حل کنیم. ما باید به یکدیگر احترام بگذاریم و با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی کنیم.
من از همهی انسانها میخواهم که برای جلوگیری از جنگ تلاش کنند. ما باید با یکدیگر متحد شویم و برای ایجاد جهانی صلحآمیز تلاش کنیم.
در اینجا چند راهکار برای جلوگیری از جنگ آورده شده است که میتوانیم با انجام آنها، به جلوگیری از جنگ کمک کنیم:
- آموزش و پرورش: آموزش و پرورش، میتواند به انسانها کمک کند تا با یکدیگر بهتر ارتباط برقرار کنند و اختلافات خود را با راههای مسالمتآمیز حل کنند.
- گفتوگو و مذاکره: گفتوگو و مذاکره، میتواند به حل اختلافات بین انسانها کمک کند.
- سازمانهای بینالمللی: سازمانهای بینالمللی، میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از جنگ ایفا کنند.
اگر ما همه با هم تلاش کنیم، میتوانیم از جنگ جلوگیری کنیم و آیندهای بهتر برای خود و نسلهای آینده رقم بزنیم.
من به عنوان یک دانشآموز، وظیفهی خود میدانم که برای جلوگیری از جنگ تلاش کنم. من سعی میکنم تا درک بهتری از فرهنگهای مختلف داشته باشم. همچنین، سعی میکنم تا در مورد راههای مسالمتآمیز حل اختلافات مطالعه کنم.
نتیجه گیری:
من معتقدم که هر یک از ما، با انجام کارهای کوچک، میتوانیم به جلوگیری از جنگ کمک کنیم. اگر همهی ما به جلوگیری از جنگ اهمیت دهیم، میتوانیم آیندهای بهتر برای خود و نسلهای آینده رقم بزنیم.
انشا خاطره ای درباره جنگ
مقدمه:
سال 1367 بود. من در یکی از روستاهای نزدیک به مرز ایران و عراق زندگی میکردم. آن سال، جنگ بین ایران و عراق هنوز ادامه داشت.
بدنه:
یک روز، صدای انفجار مهیبی در روستا پیچید. همهی مردم روستا به بیرون دویدند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. دیدیم که یک موشک به نزدیکی روستا اصابت کرده است. چند نفر از اهالی روستا مجروح شده بودند. من و خانوادهام هم از ترس به داخل خانه پناه بردیم. ساعتها بود که نمیدانستیم چه کنیم. بالاخره، بعد از چند ساعت، صدای تیراندازی و انفجارها قطع شد. ما از خانه بیرون آمدیم و دیدیم که روستا در آتش سوخته است. بسیاری از خانهها ویران شده بودند و مردم روستا در حال کمک به یکدیگر بودند. من آن روز را هیچوقت فراموش نمیکنم. آن روز، جنگ را از نزدیک دیدم و فهمیدم که جنگ چه بلایی بر سر مردم میآورد. بعد از آن روز، من بیشتر از قبل به جنگ فکر میکردم. فکر میکردم که چرا باید مردم در جنگ کشته شوند؟ چرا باید خانهها ویران شوند؟
من تصمیم گرفتم که از جنگ جلوگیری کنم. تصمیم گرفتم که با تحصیل و کسب علم، به مردم کمک کنم تا در آینده جنگی رخ ندهد. من امروز یک دانشآموز هستم. من سعی میکنم که درسهایم را خوب یاد بگیرم و به مردم کمک کنم.
نتیجه گیری:
من معتقدم که با تحصیل و کسب علم، میتوانیم دنیایی صلحآمیز ایجاد کنیم.