انشا درباره دغدغه های من
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره دغدغه های من برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره دغدغه های من
مقدمه:
من یه بچهام، پر از شور و شوق و بازیگوشی، اما دنیای من فقط به اینها خلاصه نمیشه. توی دلم یه عالمه دغدغه و فکر و خیال هست که گاهی اوقات حسابی ذهنم رو مشغول میکنه.
بدنه:
یکی از بزرگترین دغدغههای من، مدرسه است. درسها، معلمها، امتحانها… همه اینها یه جورایی برام ترسناکه. میترسم که از درسها عقب بمونم، یا اینکه نتونم توی امتحانها نمره خوب بگیرم.
اما یه چیز دیگه هم هست که مدرسه رو برام جذاب میکنه، و اون دوستانم هستن. توی مدرسه کلی دوست پیدا کردم که باهاشون بازی میکنم، حرف میزنم و ازشون چیزای جدید یاد میگیرم.
دغدغه مهم دیگه من، خانوادهام هست. من عاشق پدر و مادر و خواهر و برادرم هستم و میخوام همیشه شاد و سلامت باشن. اما گاهی اوقات از اینکه یه کاری رو اشتباه انجام بدم و ناراحتشون کنم میترسم.
یه چیز دیگه که خیلی برام مهمه، آینده است. من همیشه به این فکر میکنم که وقتی بزرگ شدم میخوام چه کاره بشم. دکتر بشم؟ مهندس بشم؟ معلم بشم؟ یا یه شغل دیگه رو انتخاب کنم؟
انتخاب شغل کار سختیه و من هنوز نمیدونم که چی میخوام تو آینده بشم. اما یه چیز رو میدونم، و اون اینکه میخوام یه آدم موفق و مفید باشم و به جامعه و مردم کشورم خدمت کنم.
نتیجه گیری:
دنیای من پر از دغدغه و سوال و کنجکاویه، اما اینها همهشون بخشی از زندگی من هستن و من عاشق این دنیای پرماجرا هستم.
میدونم که هر چی بزرگتر بشم، دغدغهها و مسئولیتهای من هم بیشتر میشه، اما من از هیچ چیز نمیترسم. من آمادهام که با چالشهای زندگی روبرو بشم و به دنبال آرزوهام برم.
انشا دوم درباره دغدغه های من
مقدمه:
من، یک نوجوان هستم و دنیای خودم را دارم. دنیایی پر از بازی و شادی، خنده و گریه، پرسش و پاسخ. اما توی این دنیای قشنگ، دغدغههایی هم دارم که گاهی اوقات فکرم رو مشغول میکنه.
بدنه:
یکی از بزرگترین دغدغههای من، بزرگ شدنه. من دوست دارم زودتر بزرگ بشم و کارهای بزرگ انجام بدم. مثل مامان و بابا که کار میکنن و پول درمیارن، یا مثل معلمم که به بچهها درس میده و چیزای جدید یادشون میده.
اما از طرفی، میترسم از بزرگ شدن. میترسم از اینکه دیگه نتونم مثل الان بازی کنم و شاد باشم. میترسم از اینکه مسئولیتهای زیادی روی دوشم بیاد و نتونم از پسشون بربیام.
دغدغه مهم دیگه من، مدرسه است. من درس خوندن رو دوست دارم، اما گاهی اوقات برام سخته. بعضی از درسها رو نمیفهمم و از اینکه عقب بمونم میترسم.
همچنین، از امتحانات هم خیلی ترس دارم. نمیخوام نمره بد بگیرم و مامان و بابام ناراحت بشن.
علاوه بر این، دوستها هم برای من خیلی مهم هستن. من دوست دارم با دوستام بازی کنم و حرف بزنم. اما گاهی اوقات باهاشون دعوا میکنم و ازشون دلخور میشم.
همچنین، میترسم که دوستام رو از دست بدم یا اینکه اونا من رو دوست نداشته باشن. اینها فقط چند نمونه از دغدغههای من هستن. من میدونم که همه بچهها و نوجوانها دغدغههای خاص خودشون رو دارن.
نتیجه گیری:
مهم اینه که یاد بگیریم چطور با این دغدغهها کنار بیایم و ازشون نترسیم. باید به خودمون ایمان داشته باشیم و تلاش کنیم تا به بهترین شکل ممکن از این دوران قشنگ زندگی استفاده کنیم.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.