انشا درباره روزی که جایزه گرفتم
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره انشا درباره روزی که جایزه گرفتم برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره روزی که جایزه گرفتم
مقدمه:
هنوز هم بعد از گذشت چند سال، به یاد آن روز افتخار میکنم. روزی که در میان تشویق و لبخند حضار، جایزه ی تلاش و پشتکارم را دریافت کردم.
بدنه:
همه چیز از چند ماه قبل شروع شد. زمانی که از برگزاری مسابقه ای در زمینه ی مورد علاقه ام باخبر شدم. شور و اشتیاق زیادی در من به وجود آمد و با تمام وجود برای آن تلاش کردم. روزها و شبها مطالعه کردم، تمرین کردم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به هدفم فروگذار نکردم.
بالاخره روز مسابقه فرا رسید. با قلبی پر از اضطراب و هیجان، در محل مسابقه حاضر شدم. رقبای سرسختی داشتم، اما من به خودم ایمان داشتم. تمام تلاشم را کردم و با تمام توان در مسابقه شرکت کردم.
لحظه ای که داوران برای اعلام نتایج حاضر شدند، سکوت سنگینی فضا را فرا گرفت. قلبم به شدت می تپید و منتظر شنیدن نام خود بودم.
و ناگهان…
نام من به عنوان نفر اول مسابقه اعلام شد. شادی وصف ناپذیری وجودم را فرا گرفت. لبخندی از ته دل بر لبانم نقش بست و اشک شوق در چشمانم حلقه زد.
در حالی که تشویق حضار سالن را پر کرده بود، به روی سن رفتم و جایزه ی خود را دریافت کردم. در آن لحظه، طعم شیرین موفقیت را چشیدم و حس غرور و رضایت تمام وجودم را فرا گرفت.
نتیجه گیری:
آن روز درس های زیادی آموختم یاد گرفتم که با تلاش و پشتکار می توان به هر چیزی که می خواهم برسم یاد گرفتم که هیچ چیز غیرممکن نیست و باید برای رسیدن به اهدافم ایمان داشته باشم.
انشا دوم درباره روزی که جایزه گرفتم
مقدمه:
هنوز گرمای غرور و خوشحالی آن روز در قلبم جاری است. روزی که تلاشهایم به ثمر رسید و طعم شیرین پیروزی را چشیدم.
بدنه:
چند ماه قبل، در یک مسابقه نقاشی شرکت کرده بودم. موضوع مسابقه، “آینده ی ایران” بود. من با تمام شور و اشتیاقم، نقاشی زیبایی از ایرانِ آباد و آزاد کشیدم.
روز اعلام نتایج فرا رسید. با اضطراب و هیجان، منتظر شنیدن نامم بودم. بالاخره، مجری مسابقه نام من را به عنوان نفر اول اعلام کرد.
حس شادی وصفناپذیری وجودم را فرا گرفت. با لبخندی بر لب، به روی سن رفتم و جایزه ام را دریافت کردم. در آن لحظه، به تمام تلاشهایم و سختیهایی که کشیده بودم، میارزید.
خانواده و دوستانم که در سالن حضور داشتند، با تشویق و ابراز محبت خود، شادی من را دوچندان کردند.
نتیجه گیری:
این تجربه، نقطه عطفی در زندگی من بود. اعتماد به نفس من را افزایش داد و انگیزهام را برای ادامه ی تلاشهایم بیشتر کرد.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.