انشا درباره سفر خیالی به قطب شمال
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره سفر خیالی به قطب شمال برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره سفر خیالی به قطب شمال
مقدمه:
چشمها را میبندم و سفری خیالی به قطب شمال آغاز میکنم. جایی که سرزمین یخ و برف است، جایی که خورشید در زمستان غروب نمیکند و در تابستان طلوع نمیکند، جایی که پنگوئنها، خرسهای قطبی و انبوهی از حیوانات دیگر زندگی میکنند.
بدنه:
سوار بر سورتمهای که سگهای هاسکی میکشند، در دشتهای یخی و برفی به پیش میرویم. گویی دنیا فقط یک رنگ سفید دارد و سکوت مطلق همه جا را فرا گرفته است. فقط صدای نفس نفس زدن سگها و برخورد سورتمه با برف به گوش میرسد.
به ساحل یخی که میرسیم، انبوهی از پنگوئن را میبینیم. این موجودات بامزه با حرکات و سر و صدایشان سکوت را میشکنند. با چالاکی در یخها حرکت میکنند و انگار در حال اجرای یک رقص شاد و پرنشاط هستند.
شب که میشود، آسمان انبوهی از رنگ به خود میگیرد. شفق قطبی رقصی نورانی و شگفتانگیز را در آسمان به نمایش میگذارد. گویی نقاش ماهری با قلم موی خود رنگهای مختلف را به آسمان پاشیده است.
در ادامه سفرمان، خرس قطبی بسیار بزرگی را میبینیم. خرس با ابهت و قدرتمند در حال شکار فوک است. عظمت و قدرت خرس کمی ترسناک است، ولی زیبایی و شکوهش هم بسیار جذاب است.
چشمها را باز میکنیم و از سفر خیالی خود به قطب شمال باز میگردیم. سفری پر از شگفتی و زیبایی، سفری که به ما یاد داد دنیای ما چقدر بزرگ و پر از چیزهای شگفتانگیز است. سفری که به ما شجاعت، صبر و …. را آموخت.
نتیجه گیری:
سفر به قطب شمال تجربهای بسیار هیجانانگیز و فراموشنشدنی است. سفری که به ما یاد داد در دنیای بزرگ ما، هنوز چیزهای زیادی هست که باید کشف و یاد بگیریم.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.