انشا

انشا درباره صندلی

✍انشا درباره صندلی✍

مقدمه:
صندلی، یکی از وسایلی است که در زندگی ما کاربرد زیادی دارد. ما از صندلی برای نشستن، مطالعه، کار، و استراحت استفاده می‌کنیم.

بدنه:
صندلی‌ها انواع مختلفی دارند. برخی از صندلی‌ها از چوب ساخته شده‌اند. برخی دیگر از فلز یا پلاستیک ساخته شده‌اند. برخی از صندلی‌ها، مانند صندلی‌های اداری، دارای پشتی هستند. برخی دیگر، مانند صندلی‌های کنفرانس، دارای دسته هستند.
من یک صندلی چوبی دارم که در اتاقم قرار دارد. این صندلی، یکی از وسایل مورد علاقه من است. من، هر روز، روی این صندلی می‌نشینم و درس می‌خوانم یا کار می‌کنم.
صندلی من، رنگ قهوه‌ای روشن دارد. این صندلی، دارای پشتی و دسته است. پشتی صندلی، من را در هنگام نشستن، راحت نگه می‌دارد. دسته‌های صندلی، باعث می‌شود که من بتوانم روی صندلی، راحت‌تر بنشینم.
من، صندلی خود را بسیار دوست دارم. این صندلی، برای من، یک دوست و همدم است. من، هر روز، از نشستن روی این صندلی، لذت می‌برم.

خاطره‌ای از صندلی:
یکی از خاطرات ماندگار من از صندلی، مربوط به زمانی است که من در دوران کودکی بودم. در آن سال، من در یک روستا زندگی می‌کردم.
ما در خانه‌ی خود، یک صندلی چوبی قدیمی داشتیم. این صندلی، رنگ تیره‌ای داشت و دارای پشتی و دسته بود.
من، هر روز، روی این صندلی می‌نشستم و کتاب می‌خواندم. این صندلی، برای من، یک پناهگاه امن بود. من، روی این صندلی، احساس امنیت و آرامش می‌کردم.

نتیجه گیری:
صندلی، یک وسیله‌ی ساده است، اما می‌تواند نقش مهمی در زندگی ما ایفا کند. صندلی، می‌تواند به ما کمک کند تا راحت‌تر بنشینیم و کار کنیم. همچنین، صندلی، می‌تواند به ما آرامش دهد و احساس امنیت کند.

✍انشا دوم درباره صندلی✍

مقدمه:
صندلی، یکی از وسایلی است که در زندگی روزمره ما نقش مهمی ایفا می‌کند. ما از صندلی برای نشستن، مطالعه، کار، و حتی غذا خوردن استفاده می‌کنیم.

بدنه:
صندلی‌ها انواع مختلفی دارند. برخی از صندلی‌ها، مانند صندلی‌های چوبی، محکم و بادوام هستند. برخی دیگر، مانند صندلی‌های پلاستیکی، سبک و قابل حمل هستند. همچنین، صندلی‌هایی وجود دارند که برای اهداف خاص طراحی شده‌اند، مانند صندلی‌های اداری، صندلی‌های آموزشی، و صندلی‌های غذاخوری.
من از صندلی‌های مختلفی در زندگی خود استفاده کرده‌ام. صندلی‌های مدرسه، صندلی‌های دانشگاه، صندلی‌های کامپیوتر، و صندلی‌های خانه. هر یک از این صندلی‌ها، نقش مهمی در زندگی من ایفا کرده‌اند.
صندلی‌های مدرسه، به من کمک کردند تا درس بخوانم و یاد بگیرم. صندلی‌های دانشگاه، به من کمک کردند تا در کلاس‌ها شرکت کنم و از درس‌ها لذت ببرم. صندلی‌های کامپیوتر، به من کمک کردند تا کارهایم را انجام دهم و با دوستانم ارتباط برقرار کنم. و صندلی‌های خانه، به من کمک کردند تا استراحت کنم و از وقتم لذت ببرم.

خاطره‌ای از صندلی:

یکی از خاطرات ماندگار من از صندلی، مربوط به زمانی است که من در دوران کودکی بودم. در آن سال، من در یک روستا زندگی می‌کردم.
ما در خانه‌ی خود، یک صندلی چوبی داشتیم. این صندلی، قدیمی و فرسوده بود، اما برای من، بسیار ارزشمند بود.
من، هر روز، روی آن صندلی می‌نشستم و کتاب می‌خواندم. همچنین، روی آن صندلی می‌نشستم و با دوستانم بازی می‌کردم.
آن صندلی، برای من، یک دوست قدیمی بود. من، خاطرات زیادی را با آن صندلی دارم.

نتیجه گیری:
صندلی، یک وسیله‌ی ساده است، اما نقش مهمی در زندگی ما ایفا می‌کند. صندلی‌ها، به ما کمک می‌کنند تا کارهایمان را انجام دهیم، استراحت کنیم، و از وقت خود لذت ببریم.

✍انشا خاطره ای درباره صندلی✍

مقدمه:
من از بچگی عاشق صندلی بودم. صندلی‌ها، برای من، یک وسیله‌ی شگفت‌انگیز بودند. من، هر روز، به صندلی‌های مختلف در خانه، مدرسه، و خیابان، نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم که چقدر جالب هستند.

بدنه:
یکی از خاطرات ماندگار من از صندلی، مربوط به زمانی است که من پنج ساله بودم. در آن سال، من در یک روستا زندگی می‌کردم.
یک روز، من در حال بازی در حیاط خانه بودم. ناگهان، چشمم به یک صندلی چوبی قدیمی افتاد که در گوشه‌ی حیاط افتاده بود. صندلی، خیلی قدیمی و فرسوده بود. رنگ آن، از بین رفته بود و چوب‌هایش، شکسته بود.
من، کنجکاو شدم و به سمت صندلی رفتم. روی صندلی نشستم و شروع به فکر کردن کردم. فکر کردم که این صندلی، در گذشته، چه چیزهایی دیده و شنیده است. فکر کردم که چه کسانی روی آن نشسته‌اند و چه کارهایی روی آن انجام داده‌اند. من، ساعت‌ها روی آن صندلی نشستم و فکر کردم. آن صندلی، برای من، یک دنیای جدید بود.

جزئیات خاطره:
صندلی، خیلی بزرگ بود. من، روی آن صندلی، احساس امنیت و راحتی می‌کردم. صندلی، مانند یک دوست، به من گوش می‌داد.
من، روی آن صندلی، داستان‌های زیادی برای خودم تعریف کردم. داستان‌هایی درباره‌ی سفر به دنیاهای دیگر، ماجراجویی‌های شگفت‌انگیز، و عشق‌های آتشین. آن صندلی، برای من، یک دنیای خیالی بود. من، در آن دنیای خیالی، هر کاری می‌توانستم انجام دهم.

نتیجه گیری:
آن صندلی، یکی از خاطرات ماندگار من است. من، هرگز آن صندلی را فراموش نمی‌کنم. آن صندلی، برای من، یک دوست، یک همدم، و یک معلم بود.

4/5 - (5 امتیاز)

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا