انشا درباره كاش من در عاشورا بودم کلاس دوم با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره كاش من در عاشورا بودم برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره كاش من در عاشورا بودم
مقدمه:
همیشه وقتی از واقعه عاشورا سخن میگویند، قلبم به تپش میافتد و ذهنم پر از احساسات متضاد میشود. شجاعت، فداکاری، و از خودگذشتگی امام حسین (ع) و یارانش را به یاد میآورم و با خود میگویم: کاش من هم در آن روز تاریخی بودم، کاش میتوانستم در کنار امام حسین (ع) بایستم و در راه حقیقت و عدالت با دشمنان او مبارزه کنم.
بدنه:
کاش من در عاشورا بودم؛ در میان آن بیابان سوزان کربلا که گرما و تشنگی به اوج خود رسیده بود. آنجا که امام حسین (ع)، با قلبی بزرگ و روحی آسمانی، در برابر ظلم و ستم ایستاده بود و با صبر و استواری مثالزدنی، به یارانش دلگرمی میداد. کاش میتوانستم قطرهای از شجاعت او را در خود احساس کنم و به یاری او بشتابم.
اگر من در عاشورا بودم، با تمام وجود در کنار یاران وفادار امام حسین (ع) میماندم. یارانی چون حضرت ابوالفضل (ع)، که تا آخرین لحظه از وفاداری و برادری دست برنداشت و با قلبی پر از عشق به سوی میدان نبرد رفت. کاش من هم میتوانستم در کنار او باشم و از او درس وفاداری و رشادت بیاموزم.
در روز عاشورا، صدای حق در برابر ظلم بلند بود. کاش من در آن روز بودم و صدای لبیکگویان امام را با گوش خود میشنیدم. کاش میتوانستم در صف یاران امام حسین (ع) باشم و برای حق، عدالت و آزادی بجنگم. با وجود اینکه تعداد یاران امام کم بود، اما قدرت ایمان و عشقشان به امام، آنها را از هر ارتشی قویتر کرده بود.
اگر من در عاشورا بودم، نه تنها به میدان نبرد میرفتم، بلکه در لحظات سخت، با قلبی پر از ایمان و دستانی پر از دعا، برای پیروزی حق و عدالت دعا میکردم. کاش میتوانستم در آن روز پر از امتحان و ایثار، بخشی از این ماجرا باشم و حتی اگر سهم کوچکی در یاری امام حسین (ع) داشتم، جانم را نثار راه حق میکردم.
کاش من در عاشورا بودم و میتوانستم از نزدیک ببینم که چگونه امام حسین (ع) و یارانش با شجاعت در برابر ظلم ایستادند و حاضر نشدند تسلیم شوند. کاش در کنار امام زینالعابدین (ع) و حضرت زینب (س) بودم، تا درس صبر و استقامت را از آنان بیاموزم و در مسیر زندگیام از آن بهره ببرم.
نتیجه گیری:
در نهایت، عاشورا برای من تنها یک رویداد تاریخی نیست. عاشورا، یک مدرسهی بزرگ برای یادگیری درسهای انسانیت، وفاداری، شجاعت و ایمان است. کاش من در عاشورا بودم تا این درسها را از نزدیک درک کنم و در کنار بزرگترین مردان تاریخ، برای هدفی مقدس قدم بردارم. اگرچه نتوانستم در آن روز تاریخی حضور داشته باشم، اما همواره تلاش میکنم تا با رفتار و ایمان خود، راه امام حسین (ع) و یارانش را در زندگیام دنبال کنم.
انشا درباره كاش من در عاشورا بودم
مقدمه:
کاش من در عاشورا بودم، در کنار امام حسین (ع) و یارانش. آن روز حتماً خیلی سخت و غمگین بود، اما دوست داشتم با همه وجودم در آنجا باشم و به امام حسین کمک کنم. اگر من در عاشورا بودم، سعی میکردم تا با دل کوچکم، کارهای بزرگی انجام بدهم.
بدنه:
وقتی به ماجرای عاشورا فکر میکنم، دلم میخواهد که کاش میتوانستم به امام حسین آب برسانم. آنجا خیلی تشنه بودند، مخصوصاً کودکان کوچکی مثل علیاصغر. اگر من آنجا بودم، حتماً به هر طریقی سعی میکردم برایشان آب بیاورم، حتی اگر یک قطره باشد. دوست داشتم مثل یاران وفادار امام حسین باشم و با شجاعت و محبت کنارشان بایستم.
کاش من میتوانستم دستهای مهربان امام حسین را بگیرم و به او بگویم که هیچوقت تنها نیست. دلم میخواهد با قلب کوچک و پاک خودم به او نشان بدهم که چقدر دوستش دارم. شاید نمیتوانستم کار بزرگی انجام دهم، اما محبت و عشق خودم را به او نشان میدادم.
اگر من در عاشورا بودم، در کنار کودکان و زنان هم میماندم و سعی میکردم تا به آنها کمک کنم. شاید میتوانستم آنها را آرام کنم و به آنها امید بدهم که امام حسین هیچوقت ما را فراموش نمیکند و همیشه به فکرمان است.
نتیجه گیری:
هر وقت به عاشورا فکر میکنم، دلم پر از غم و عشق میشود. کاش من هم در آن روز بزرگ بودم و میتوانستم با امام حسین باشم و به او و یارانش کمک کنم. هرچند امروز نمیتوانم در عاشورا حضور داشته باشم، اما با قلبم همیشه همراه امام حسین هستم و سعی میکنم راه او را دنبال کنم و مثل او مهربان و شجاع باشم.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.