انشا درباره وطن
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره وطن برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره وطن
مقدمه:
ایران، سرزمین من، گویی نغمه ی عاشقانه ای است که در گوشم زمزمه می شود. نغمه ای که از دل تاریخ و فرهنگ این سرزمین کهن سرچشمه می گیرد و عشق و ارادت به وطن را در قلبم زنده می کند.
بدنه:
ایران، سرزمینی با طبیعتی بکر و چهار فصل دلنشین است. از کوه های سر به فلک کشیده و دشت های سرسبز تا دریاهای نیلگون و جنگل های انبوه، همه و همه زیبایی های منحصر به فردی را به نمایش می گذارند.
ایران، سرزمینی با تاریخ و فرهنگی پربار است. از تخت جمشید و پاسارگاد تا میدان نقش جهان و حافظیه، همه و همه یادگاری از شکوه و عظمت گذشته ی این سرزمین هستند.
ایرانیان، مردمانی خونگرم و مهمان نواز هستند. صفا و صمیمیت در وجودشان موج می زند و همیشه با آغوش باز از مهمانان خود استقبال می کنند.
من عاشق وطنم هستم. به خاک، آب، فرهنگ و تاریخ این سرزمین عشق می ورزم. من به ایرانی بودنم افتخار می کنم و همیشه در تلاش هستم تا برای آبادانی و پیشرفت کشورم گامی بردارم.
هنوز به یاد دارم، چند سال پیش، سفری به یکی از مناطق محروم کشورم داشتم. در آن سفر، شاهد سختی ها و مشکلات زیادی بودم، اما در عین حال، صبر و استقامت مردم آن منطقه و تلاش آنها برای آبادانی سرزمینشان، مرا تحت تاثیر قرار داد.
نتیجه گیری:
ایران، سرزمین من، با تمام زیبایی ها و چالش هایش، برای من عزیز و دوست داشتنی است. من به وطنم عشق می ورزم و همیشه برای سربلندی و پیشرفتش دعا می کنم.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.