انشا درباره چشمان خود را می بندم تا فقط تو را ببینم ای خدا ی مهربان با مقدمه و نتیجه گیری
در این مطلب از سایت موضوع، چشمان خودرامی بندم تا فقط تو را ببینم ای خدا ی مهربان برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره چشمان خود را می بندم تا فقط تو را ببینم ای خدا ی مهربان
مقدمه:
گاهی در زندگی، چشمانمان پر از دیدن دنیا و دغدغههای روزمره میشود. صداهای جهان اطراف ما، زرق و برقهای دنیوی و هیاهوی زندگی، مانع از آن میشوند که آنچه واقعاً مهم است را ببینیم. در این لحظات، نیاز داریم که چشمان خود را ببندیم و به عمق قلب و روحمان سفر کنیم. چشمانم را میبندم تا فقط تو را ببینم، ای خدای مهربان، تا از تو انرژی بگیرم و آرامش بیابم.
بدنه:
وقتی چشمانم را میبندم، همه چیزهای فانی و موقتی از دیدم محو میشود. دنیا با همه جذابیتهایش کنار میرود و تنها تو باقی میمانی، ای خالق همه زیباییها. در این لحظه، احساس میکنم که همه چیز، حتی وجود خودم، فقط به واسطه تو معنا پیدا میکند. تویی که سرچشمه همه آرامشها و رحمتهایی. با بستن چشمانم، به جای نگاه کردن به دنیا، به قلبم گوش میدهم تا حضور تو را حس کنم.
ای خدای مهربان، وقتی چشمانم را میبندم، یادآور میشوم که تنها تو هستی که همیشه با منی، حتی در لحظاتی که همه چیز ناپایدار به نظر میرسد. تویی که به من قدرت میدهی تا در برابر سختیها و مشکلات زندگی مقاومت کنم. چشمانم را میبندم تا از تو یاد بگیرم که چگونه در لحظات سختی و تاریکی، امید و نور را در قلبم بیابم. تو تنها کسی هستی که هیچ وقت رهایم نمیکنی و همیشه دستم را میگیری.
ای خدای مهربان، چشمانم را میبندم تا در این سکوت و آرامش، ندای تو را بشنوم. تویی که میدانی چه چیزی برای من بهترین است و مرا به سوی راه درست هدایت میکنی. وقتی به تو اعتماد میکنم و چشمهایم را از دنیا برمیدارم، مسیر روشنتری برایم نمایان میشود. در این لحظات، میدانم که هر قدمی که برمیدارم، به کمک و راهنمایی تو است.
نتیجهگیری:
چشمان خود را میبندم تا تنها تو را ببینم، ای خدای مهربان. در این سکوت و آرامش، حضورت را در قلبم حس میکنم و از تو نیرو میگیرم. میدانم که در این دنیا، هیچ چیز به اندازه حضور تو در زندگیام مهم نیست. تویی که همیشه با منی، حتی وقتی چشمانم از دیدن دنیا بسته میشود، تو را در قلبم میبینم و از تو عشق و آرامش میگیرم.
انشا دوم درباره چشمان خود رامی بندم تا فقط تو را ببینم ای خدا ی مهربان
مقدمه:
چشمانم را میبندم، جهان خاموش میشود و در تاریکیِ این لحظه، چیزی فراتر از آنچه با چشمان ظاهری میبینم، در وجودم میدرخشد. در این سکوت و خلوت، تنها چیزی که در قلبم زنده است، حضور توست ای خدای مهربان. وقتی که تمام صداها خاموش میشوند و همه چیز از دیدم پنهان میماند، تو را در اعماق وجودم حس میکنم، حضوری آرام و بیانتها که همه جهان را پر کرده است.
بدنه:
خدایا، چشمان خود را میبندم تا از دنیای پر از هیاهو و دغدغههای مادی رها شوم و به سوی نور هدایت تو بازگردم. در این لحظه، هیچچیز جز محبت و لطف تو برایم مهم نیست. تویی که در هر لحظه از زندگیام حضور داری، حتی وقتی چشمانم به روی جهان بسته است. با بستن چشمانم، از دنیای ظاهر دور میشوم و به عمق وجودم که پر از ایمان به توست، نزدیکتر میشوم.
ای خدای مهربان، وقتی چشمانم را میبندم، یادم میافتد که تو همیشه با منی. تویی که با هر تپش قلبم در کنارم هستی و هر نفس مرا میشماری. گاهی در زندگی دچار نگرانیها و سختیها میشوم، اما در لحظههایی که چشمهایم را میبندم و فقط به تو فکر میکنم، آرامش به سراغم میآید. تو پناه همیشگی منی، و این حضور الهیات که در همه جا گسترده است، مرا از تمام ترسها و نگرانیها رها میکند.
چشمانم را میبندم تا فقط تو را ببینم و دریابم که هیچ قدرتی جز تو نمیتواند بر من چیره شود. تویی که راهنمای زندگیام هستی و با مهربانیهایت مرا هدایت میکنی. در هر لحظه از زندگی، حتی وقتی که خودم راه را گم میکنم، تو دستم را میگیری و به سوی نور هدایت میکنی.
ای خدای بزرگ، چشمانم را میبندم تا عظمت و شکوه تو را در قلبم ببینم. هر بار که به تو فکر میکنم، از دنیای محدود و کوچک انسانی فراتر میروم و به بینهایت عشق و مهربانی تو دست مییابم. تویی که به من امید و آرامش میبخشی و با محبت بیکرانت راه را برایم روشن میکنی.
نتیجه گیری:
در این لحظه که چشمانم بسته است، از تو میخواهم که مرا همیشه به سوی خود هدایت کنی. کمکم کن که هیچگاه از یاد تو غافل نشوم و در هر لحظه از زندگیام، به تو توکل کنم. چشمانم را میبندم، اما قلبم به روی تو باز است؛ تویی که همیشه در کنارم هستی و مرا با عشق و محبت خود فرا میگیری.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.