انشا درباره چشمه
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره چشمه برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره چشمه
مقدمه:
در یک جنگل بزرگ و سرسبز، یک چشمه زیبا وجود داشت. آب چشمه، زلال و گوارا بود و از دل کوه بیرون میآمد. کنار چشمه، یک درخت بزرگ و تنومند بود که سایهاش، مکان مناسبی برای استراحت بود.
بدنه:
یک روز، یک پسر بچه به نام علی، با دوستانش به جنگل رفت. آنها در حال بازی بودند که به چشمه رسیدند. علی از دیدن چشمه، خیلی خوشحال شد. او با دوستانش، کنار چشمه نشستند و از آب آن نوشیدند.
علی به دوستانش گفت: «چشمه، خیلی زیباست. کاش میشد همیشه اینجا میماندیم.»
یکی از دوستان علی گفت: «من هم همینطور فکر میکنم. اینجا خیلی آرامشبخش است.»
آنها مدتی کنار چشمه نشستند و از زیبایی آن لذت بردند. سپس، به بازی ادامه دادند.
علی، هر روز به چشمه میرفت. او دوست داشت از آب زلال چشمه بنوشد و در کنار آن استراحت کند. علی، چشمه را دوست داشت و میدانست که این چشمه، هدیهای از خداوند است.
نتیجه گیری:
طبیعت، نعمت بزرگی است که باید از آن مراقبت کنیم. ما باید از محیط زیست خود محافظت کنیم تا این نعمتها برای نسلهای آینده نیز باقی بماند.