انشا

انشا درباره چهارشنبه سوری

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره چهارشنبه سوری برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.

✍انشا درباره چهارشنبه سوری✍

مقدمه:
چهارشنبه سوری، آخرین چهارشنبه سال، همیشه برای من یه روز خاص و پر از خاطره بوده. از چند روز قبل از این روز، شور و هیجان عید و چهارشنبه سوری در خانه‌مان موج می‌زد.

بدنه:
یکی از هیجان‌انگیزترین بخش‌های چهارشنبه سوری برای من، آتش‌بازی بود. با پدر و مادرم به بازار می‌رفتیم و ترقه و فشفشه می‌خریدیم.

در شب چهارشنبه سوری، با خانواده و دوستانم در حیاط خانه جمع می‌شدیم. پدرم آتش روشن می‌کرد و ما از روی آن می‌پریدیم و شعر می‌خواندیم: “زردی من از تو، سرخی تو از من.

بعد از آتش‌بازی، آش رشته می‌خوردیم و فال حافظ می‌گرفتیم.
یکی دیگر از رسم‌های قشنگ چهارشنبه سوری که خیلی دوست داشتم، قاشق‌زنی بود. با چادر سفید و روسری گلدار، به همراه دوستانم به قاشق‌زنی می‌رفتیم.
وقتی به در خانه‌ها می‌زدیم و صاحبخانه‌ها به ما عیدی می‌دادند، خیلی خوشحال می‌شدیم.
قاشق‌زنی برای من، یه رسم قشنگ و خاطره‌انگیز بود.

یکی از کارهای جالبی که در شب چهارشنبه سوری انجام می‌دادیم، فالگوش بود. پشت در خانه‌ها می‌ایستادیم و به صحبت‌های مردم گوش می‌دادیم.
معتقد بودیم که اولین جمله‌ای که می‌شنویم، فال ما برای سال جدید است.

خاطرات:
چهارشنبه سوری برای من پر از خاطرات شیرین و به یاد ماندنی است. یادش بخیر، سال‌های قبل، با بچه‌های محل جمع می‌شدیم و با هم ترقه بازی می‌کردیم.
گاهی اوقات هم از آتش‌بازی بزرگ‌ترها می‌ترسیدیم و به خانه فرار می‌کردیم.

نتیجه گیری:
امیدوارم که در سال جدید، همه مردم شاد و سلامت باشند و چهارشنبه سوری سال آینده را هم با خوشی و شادی جشن بگیریم.

✍انشا دوم درباره چهارشنبه سوری✍

مقدمه:
چهارشنبه سوری، آخرین چهارشنبه سال، همیشه برای من یه روز خاص و پر از خاطره بوده. از چند روز قبل از این روز، شور و شوق عید و چهارشنبه سوری در خانه‌مان موج می‌زد.

بدنه:
مادر و خواهرم از چند هفته قبل از عید، شروع به خانه‌تکانی می‌کردند. من هم در حد توانم به آنها کمک می‌کردم. گردگیری، شستشوی فرش‌ها، تمیز کردن کابینت‌ها و… همه و همه جزو کارهای خانه‌تکانی بودند که حس و حال عید را به خانه می‌آوردند.

خرید عید یکی از بهترین بخش‌های عید نوروز بود. با پدر و مادر به بازار می‌رفتیم و لباس نو می‌خریدیم. دیدن لباس‌های رنگارنگ و شاد عید، حس و حال خوشی به من می‌داد.

چهارشنبه‌سوری، با آن آتش‌بازی‌هایش، یکی از خاطره‌انگیزترین روزهای عید بود. از چند روز قبل، هیجان چهارشنبه‌سوری در من اوج می‌گرفت. با دوستانم در حیاط خانه جمع می‌شدیم و آتش روشن می‌کردیم و از روی آتش می‌پریدیم و شعر می‌خواندیم.

یکی از رسم‌های قشنگ چهارشنبه سوری، فالگوش است. در این رسم، دختران جوان پشت در خانه‌ها می‌ایستادند و به صحبت رهگذران گوش می‌دادند.

معتقد بودند که اولین جمله‌ای که می‌شنوند، فال آنها برای سال جدید است. من هم همیشه در شب چهارشنبه سوری فالگوش می‌گرفتم و با شنیدن جملات مختلف، برای سال جدید آرزو می‌کردم.

بعد از آتش‌بازی و فالگوش، آش رشته می‌خوردیم. آش رشته، غذای سنتی چهارشنبه سوری است که خوردن آن در این شب، حس و حال صمیمیت و دورهمی را به ارمغان می‌آورد.

نتیجه گیری:
بعد از چهارشنبه سوری، نوبت به عید نوروز می‌رسید سفره هفت‌سین، دید و بازدید، عیدی گرفتن و سفر، همه و همه از خاطرات شیرین عید نوروز برای من هستند.

امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

4/5 - (1 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا