انشا

انشا درباره ی مدرسه دوست داشتنی من

در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره ی مدرسه دوست داشتنی من برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.

✍انشا درباره ی مدرسه دوست داشتنی من✍

مقدمه:
مدرسه، جایی است که هر روز صبح با اشتیاق و هیجان به آن قدم می‌گذارم. اینجا نه تنها مکانی برای یادگیری و درس خواندن است، بلکه جایی است که خاطرات شیرین و دوستی‌های ارزشمندی را در آن شکل می‌دهم. مدرسه‌ام برای من چیزی فراتر از یک ساختمان ساده است؛ جایی است که زندگی من در آن جریان دارد و هر روز تجربه‌ای تازه برایم رقم می‌زند.

بدنه:
یکی از دلایلی که مدرسه‌ام را دوست دارم، محیط دوستانه و گرم آن است. وقتی وارد مدرسه می‌شوم، همکلاسی‌هایم با لبخند و خوشحالی به من خوش‌آمد می‌گویند. این احساس که ما مثل یک خانواده بزرگ در کنار هم هستیم، باعث می‌شود حس امنیت و آرامش داشته باشم. در کلاس‌های درس، ما نه تنها از معلمان یاد می‌گیریم، بلکه از یکدیگر نیز مطالب زیادی می‌آموزیم. بحث‌ها و گفتگوهایی که با همکلاسی‌هایم دارم، همیشه آموزنده و جذاب است.

معلمان مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در دوست‌داشتنی بودن این محیط دارند. آن‌ها با دلسوزی و مهربانی، به ما کمک می‌کنند تا بهترین خودمان باشیم. هر وقت سوالی دارم یا درسی را متوجه نمی‌شوم، معلمان با صبوری و دقت آن را برایم توضیح می‌دهند. معلمانی که نه‌تنها به ما درس زندگی می‌دهند، بلکه الگوی اخلاق و رفتار برای ما هستند. آن‌ها همیشه ما را تشویق می‌کنند که به دنبال آرزوها و اهدافمان برویم و برای رسیدن به موفقیت سخت تلاش کنیم.

یکی دیگر از دلایل علاقه‌ام به مدرسه، فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای است که در آن انجام می‌دهیم. از برگزاری جشن‌ها و مسابقات ورزشی گرفته تا بازدیدهای علمی و گردش‌های گروهی، همه این فعالیت‌ها لحظات خاطره‌انگیزی برای من و دوستانم به وجود می‌آورد. در این برنامه‌ها، ما علاوه بر یادگیری مهارت‌های جدید، فرصت پیدا می‌کنیم تا با هم بیشتر آشنا شویم و روابطمان را تقویت کنیم.

حتی فضای مدرسه نیز برایم دوست‌داشتنی است. حیاط بزرگ مدرسه، با درختانی که در فصل بهار سبز می‌شوند و در پاییز برگ‌های رنگارنگ‌شان را روی زمین می‌ریزند، همیشه جایی برای بازی و تفریح ماست. کلاس‌های درس با تخته‌های سیاه و دیوارهای پر از پوسترهای آموزشی، جایی است که در آن دانش‌آموزان به دنبال یادگیری هستند و در هر گوشه آن بوی کتاب و علم به مشام می‌رسد.

نتیجه گیری:
در پایان، مدرسه برای من فقط مکانی برای درس خواندن نیست؛ بلکه محلی است که در آن رشد می‌کنم، مهارت‌های جدید یاد می‌گیرم و دوستی‌های ارزشمندی را تجربه می‌کنم. اینجا جایی است که هر روز با انگیزه و امید واردش می‌شوم و با کوله‌باری از دانش و تجربه از آن خارج می‌شوم. مدرسه‌ام همیشه جایگاه ویژه‌ای در قلبم خواهد داشت و خاطراتش تا همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند.

✍انشا دوم درباره ی مدرسه دوست داشتنی من✍

مقدمه:
مدرسه برای بسیاری از ما فقط یک ساختمان نیست، بلکه جایی است که خاطرات، دوستان و درس‌های زیادی در آن شکل گرفته‌اند. مدرسه‌ای که هر روز در آن قدم می‌گذارم، برای من جایگاه ویژه‌ای دارد و همواره در قلبم به عنوان یک مکان دوست‌داشتنی باقی می‌ماند.

بدنه:
مدرسه‌ام با حیاطی بزرگ و کلاس‌های روشن و پر از نور، همیشه فضایی دل‌نشین دارد. هر روز که وارد آن می‌شوم، با لبخند هم‌کلاسی‌ها و معلمانم روبه‌رو می‌شوم و این شروع روزی پر از انرژی و هیجان است. درختان بلند و سبزی که حیاط را احاطه کرده‌اند، به آن زیبایی خاصی می‌دهند و هنگام زنگ تفریح در کنار دوستانم زیر سایه این درختان می‌نشینیم و از لحظاتمان لذت می‌بریم.

یکی از چیزهایی که باعث می‌شود مدرسه‌ام را بیشتر دوست داشته باشم، معلمانم هستند. آن‌ها با محبت و صبوری، هر روز ما را به سمت یادگیری و پیشرفت هدایت می‌کنند. معلم ریاضی با دقت فراوان مسائل پیچیده را توضیح می‌دهد و معلم ادبیات با خواندن داستان‌ها و شعرهای زیبا، دنیای دیگری از خلاقیت و تخیل را برای ما باز می‌کند. معلمانم همیشه برای سوالات ما وقت می‌گذارند و همین باعث شده که احساس کنم در این مدرسه همه به یادگیری و پیشرفت من اهمیت می‌دهند.

اما شاید یکی از بهترین بخش‌های مدرسه، دوستانم باشند. در مدرسه ما همه با هم دوست هستند و لحظات زنگ تفریح، پر از خنده و بازی است. هر روز با هم درباره درس‌ها، فیلم‌ها و اتفاقات روز صحبت می‌کنیم و در کنار هم درس می‌خوانیم. این دوستی‌ها باعث شده که مدرسه برایم تنها مکانی برای درس خواندن نباشد، بلکه جایی باشد که در آن خاطرات خوشی با دوستانم می‌سازم.

علاوه بر درس‌ها، مدرسه‌ام برنامه‌های جانبی زیادی هم دارد که آن را برای من جذاب‌تر می‌کند. مسابقات ورزشی، نمایشگاه‌های هنری و کتاب‌خوانی، همه فرصت‌هایی هستند که می‌توانیم استعدادهای خود را کشف کنیم و در کنار درس‌ها به علایق خود نیز بپردازیم. شرکت در این برنامه‌ها همیشه برای من تجربه‌های جدیدی به همراه داشته و باعث شده که بیشتر از قبل به مدرسه علاقه‌مند شوم.

نتیجه‌گیری:
مدرسه برای من جایی است که در آن نه‌تنها درس می‌خوانم، بلکه می‌آموزم چگونه بهتر زندگی کنم، دوستان جدید پیدا کنم و خودم را بهتر بشناسم. اینجا، مدرسه دوست‌داشتنی من، جایی است که هر روز با شوق و انگیزه وارد آن می‌شوم و مطمئنم که در آینده، خاطراتش همیشه در قلبم باقی خواهد ماند.

✍انشا سوم درباره ی مدرسه دوست داشتنی من✍

مقدمه:
مدرسه من، نه یک ساختمان صرف، بلکه دنیایی رنگارنگ و پر از شور و هیجان است. جایی که هر روز صبح با اشتیاق و لبخندی بر لب، قدم در آن می‌گذارم و با آغوش گرم دوستان و معلمانم روبرو می‌شوم.

بدنه:
حیاط مدرسه، گویی باغی سرسبز و پر از گل است که در آن، صدای قهقهه و بازی کودکان، نغمه‌ای دلنشین و روح‌نواز می‌آفریند. کلاس‌های درس، دریچه‌ای به سوی دنیای دانش و معرفت هستند و معلمان دلسوز و مهربان، با صبر و حوصله، ما را در این مسیر پرفراز و نشیب راهنمایی می‌کنند.

در مدرسه، نه تنها علم و دانش می‌آموزیم، بلکه دوستی و صمیمیت را نیز تجربه می‌کنیم. در کنار هم درس می‌خوانیم، بازی می‌کنیم، می‌خندیم و گاه غمگین می‌شویم. در این میان، معلمان مانند پدر و مادر دوم ما هستند که با دلسوزی و مهربانی، در غم و شادی ما شریک می‌شوند و در حل مشکلاتمان یاری‌مان می‌کنند.

مدرسه من، فقط محلی برای یادگیری نیست، بلکه کانون پرورش خلاقیت و استعدادهای ماست. در اینجا، فرصتی برای کشف و پرورش علایق خود پیدا می‌کنیم و در زمینه‌های مختلف ورزشی، هنری و علمی، به پیشرفت و تعالی می‌رسیم.
هر روز که در مدرسه می‌گذرانم، تجربه‌ای جدید و آموزنده است. خاطرات شیرین و لحظات شاد و غمگینی که در کنار دوستان و معلمانم تجربه می‌کنم، تا همیشه در ذهن و قلبم باقی خواهد ماند.

نتیجه گیری:
مدرسه دوست داشتنی من، مأمن امنی است که در آن، بال‌های پروازمان را می‌گشاییم و برای آینده‌ای روشن و پربار، آماده می‌شویم.

✍انشا چهارم درباره ی مدرسه دوست داشتنی من✍

مقدمه:
مدرسه من، دنیای کوچک من است. جایی که در آن نه تنها درس می‌خوانم، بلکه با دوستانم بازی می‌کنم، چیزهای جدید یاد می‌گیرم و خاطرات شیرین و به یاد ماندنی می‌سازم.

بدنه:
مدرسه من، ساختمانی با دیوارهای آجری و پنجره‌های بزرگ است. حیاطی سرسبز و پر از درخت دارد که در بهار و تابستان، پر از گل‌های رنگارنگ می‌شود. در زنگ تفریح، صدای خنده و بازی بچه‌ها حیاط را پر می‌کند و شور و نشاط خاصی به مدرسه می‌بخشد.

معلمان مدرسه من، مانند پدر و مادر دوم من هستند. با صبر و حوصله به ما درس می‌دهند و در حل مشکلاتمان به ما کمک می‌کنند. از آن‌ها نه تنها درس‌های علمی و آموزشی، بلکه درس‌های زندگی و اخلاقی نیز می‌آموزیم.

دوستانم در مدرسه، همبازی‌ها و یار همیشگی من هستند. در کنار آن‌ها درس می‌خوانیم، بازی می‌کنیم و به یکدیگر کمک می‌کنیم. خاطرات مشترک زیادی با هم داریم و در غم و شادی هم شریک هستیم.
در مدرسه من، هر روز اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد. گاه در کلاس درس، با چالش‌های علمی و آموزشی روبرو می‌شویم و گاه در زنگ تفریح، با دوستانمان بازی‌های هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده انجام می‌دهیم. در هر روز، چیزهای جدیدی یاد می‌گیریم و تجربیات جدیدی کسب می‌کنیم.

نتیجه گیری:
مدرسه من، فقط یک مکان برای درس خواندن نیست. بلکه دنیای پر از شور و شوق، خنده، بازی و یادگیری است. در این دنیای کوچک، با دوستانم صمیمیت و همدلی را تجربه می‌کنم و از معلمانم درس‌های زندگی می‌آموزم. خاطرات مدرسه من، همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند و یادآور دوران شیرین کودکی و نوجوانی من خواهد بود.

امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

4/5 - (1 امتیاز)

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا