انشا درباره جان بخشی به سنگ
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره جان بخشی برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره جان بخشی به سنگ
مقدمه:
من سنگی هستم که از دل کوه بیرون آمدهام. سالهاست که در این کوه زندگی میکنم. من شاهد همه چیز بودهام. شاهد آمدن و رفتن انسانها، شاهد طلوع و غروب خورشید، شاهد بارش باران و برف.
بدنه:
من از همه چیز چیزهایی یاد گرفتهام. از انسانها یاد گرفتهام که میتوانند مهربان و بدجنس باشند از طلوع و غروب خورشید یاد گرفتهام که زندگی همیشه در جریان است از بارش باران و برف یاد گرفتهام که طبیعت میتواند زیبا و خشن باشد.
من از زندگی چیزهای زیادی یاد گرفتهام اما چیزی که مهمترین است، این است که باید قدردان داشتههایمان باشیم باید قدردان طبیعت باشیم، قدردان زندگی باشیم و قدردان یکدیگر باشیم
من سنگی هستم که از دل کوه بیرون آمدهام. من شاهد همه چیز بودهام. من چیزهای زیادی یاد گرفتهام. اما مهمترین چیزی که یاد گرفتهام این است که باید قدردان داشتههایمان باشیم.
نتیجه گیری:
سنگها میتوانند یادآور این باشند که ما باید قدردان داشتههایمان باشیم. سنگها از مواد خامی تشکیل شدهاند که در طبیعت وجود دارند. آنها یادآور این هستند که ما باید از نعمتهایی که خداوند به ما داده است، قدردانی کنیم.