کلاس چهارم ابتدایی
معنی شعر ادب از که آموختی ؟ درس چهاردهم فارسی کلاس چهارم ابتدایی
معنی شعر ادب از که آموختی ؟ درس چهاردهم فارسی کلاس چهارم ابتدایی
دوکس،رنج بیهوده بُردند و سعیِ بی فایده کردند: یکی آن که اندوخت ونخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد |
دو نفر هستند که همیشه زحمت بی جا می کشند و تلاش بی فایده می کنند. یکی کسی که مال و ثروت جمع کرده و استفاده نمی کند و دیگری کسی که چیزی را یاد می گیرد و به آن عمل نمی کند. |
علم، چندان که بیش تر خوانی چون عمل در تو نیست، نادانی |
هرچه قدر علم و دانش یاد بگیری تا زمانی که به آن عمل نکنی جاهل هستی مثل این هست که چیزی یاد نگرفته ای. |
یکی را گفتند: عالِمِ بی عمل، به چه مانَد؟ گفت: به زنبورِ بی عسل |
از کسی پرسیدند: دانشمندی که به آموخته های خود عمل نمی کند به چه چیزی شبیه هست؟ پاسخ داد: مانند زنبوری است که عسل نمیدهد. |
لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان، هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از آن پرهیزکردم. |
به لقمان گفتند: ادب را از چه کسی یادگرفته ای؟ جواب داد: از بی ادب ها، هرکاری از آن ها که به نظرم زشت بود از آن دوری کردم وانجام ندادم. |
مشک آن است که خود ببوید؛ نه آن که عطّار بگوید. دانا چون طبله ی عطّار است، خاموش و هنرنمای ونادان چون طَبلِ غازی، بُلند آواز ومیان تهی. |
ُشک خوب، مُشکی است که خودش بوی خوب بدهد نه این که عطّار از آن تعریف کند. انسان دانا مانند صندوقچه ی عطّار است که سرو صدایی ندارد و عطرش همه جا پراکنده می شود و انسان نادان مثل طبل جنگی تو خالی و پر سر و صداست. |