کلاس پنجم ابتدایی
معنی شعر چشمه و سنگ درس شانزدهم فارسی کلاس پنجم ابتدایی

معنی شعر چشمه و سنگ درس شانزدهم فارسی کلاس پنجم ابتدایی
جدا شد یکی چشمه از کوهسار به ره گشت، ناگه به سنگی دچار |
چشمه ای از کوهستان جدا شد، در راه ناگهان به سنگی برخورد. |
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت: «کرم کرده، راهی ده ای نیکبخت!» |
با آرامی و نرمی به سنگ محکم و سخت گفت:« ای نیکبخت، لطف کن و راه ی برای عبور من بده» |
گران سنگ تیرهدل سخت سر زدش سیلی و گفت: «دور ای پسر |
سنگ بزرگ بد دل، محکم یک سیلی به چشمه زد و گفت: از من دور باش ای پسر، |
«نجنبیدم از سیلِ زور آزمای کهای تو، که پیشِ تو جُنبم، ز جای؟» |
من با آمدن سیل پر زور و خروشان از جایم تکان نخوردم حالا تو چه کسی هستی که در مقابل تو از جایم تکان بخورم؟ |
نشد چشمه از پاسخ سنگ، سرد به کندن دراستاد و ابرام کرد |
چشمه از پاسخ سنگ، دلسرد و ناامید نشد و به کندن مشغول شد و پافشاری کرد. |
بسی کند و کاوید و کوشش نمود کز آن سنگ خارا، رهی برگشود… |
بسیار زمین را کند و آنقدر تلاش کرد که از میان آن سنگ سخت، راه ی باز کرد. |
برو کارگر باش و امّیدوار که از یأس، جز مرگ، ناید به بار |
پس برو برای هدفت کار کن و همیشه امیدوار باش که از ناامیدی چیزی به جز نابودی و مرگ به دست نمیآید. |
گرت پایداری است در کارها شود سهل، پیش تو دشوارها |
اگر در کارهایت پایداری و پافشاری باشد، تمام کارهای دشوار در مقابل تو آسان میشود. |