خالصه :به هر حال ، کوتاه شده |
بخش : قسمت ، جا ، مکان |
گرمابه : حمام محلی |
روزگاران کهن : زمان های قدیم |
هوس : آرزو ، میل |
فراخواند : صدا زد ، دعوت کرد |
طبیب : پزشک |
خون سردی : بردباری ، آرامش |
لب به سخن باز کرد : شروع به حرف زدن کرد |
پاکیزه تر : تمیز تر ، پاک تر |
پرس و جو : پرسیدن |
پدرش را از دست داده بود : پدرش فوت کرده بود |
اندیشه : فکر |
دست بردار نبود : آن را رها نمی کرد |
رهنمای : راهنما |
هوشیاری : باهوشی ، آگاهی |
سربلندی : سرافرازی |
خرد : عقل |
دانایی : آگاهی |
بلند : دراز ، افراشته |
سمت : سو ، طرف |
دلگشای : خوشایند |
بلند آوازه : معروف ، مشهور |
سرا : خانه |
فرق : تفاوت ، اختالف |
گرای : گراییدن ، میل داشتن |
اجزا : جمع جز ، بخش ها |
شکوه : جلال ، بزرگی |
فاسد : معیوب ، خراب |
دست گیرد : کمک می کند |
شگفت زده : متعجب ، متحیر |
هر دو سرا : دنیا و آخرت |
در دل خندیدند : مسخره کردند |
گزند : آسیب ، ضرر |
تصمیم گرفتم : اراده کردند |
برنا : جوان |