کلاس پنجم ابتدایی
معنی کلمات درس شانزدهم وقتی بوعلی ،کودک بود فارسی کلاس پنجم ابتدایی

معنی کلمات درس شانزدهم وقتی بوعلی ،کودک بود فارسی کلاس پنجم ابتدایی
روی گشاده: چهره خندان و شاداب | سهل: آسان |
کنجکاو: جست و جو گر | گرت: مخفف اگر تو |
نامدار: مشهور | ناید به بار: سود و فایده ای به دست نمی آید |
آسوده خاطر: آسوده دل ، خیال راحت | ناید: نمی آید |
تامل: اندیشه | یاس: ناامیدی |
ماهری: زبر دستی ، مهارت | خارا: نوعی سنگ محکم و سخت |
رویداد: حادثه | کاوید: جست و جو کرد ، تالش کرد |
نقل می کرد: تعریف می کرد | نیک بخت: خوش بخت ، خوش اقبال |
چشم به دهان او دوخته بود: کنابه به دهان او خیره شده بود که در حال حرف زدن بود | کرم کرده: لطف کن |
به ستوه آمدن: خسته شدن | سخت: محکم |
ناگهانی: غیر منتظره ، پیش بینی نشده | به نرمی: آهسته |
بی رنگ: رنگ پریده | بسی: بسیار |
حقیقت: واقعیت | ابرام: پافشاری کردن در کاری |
حیرت آور: شگفت آور ، تعجب آور | در استاد: پافشاری کرد ، اصرار کرد |
جهش: حرکت ناگهانی | سخت سر: مقاوم ، سرسخت، لجباز |
دلبستگی بی اندازه: علاقه ، محبت | زور آزمای: کسی که با دیگران دست و پنجه نرم کند ، پهلوان |
دل خوشی: شادمانی ، خوشحالی | تیره دل: سیاه دل ، نامهربان |
اشک شوق: گریه از شادی | گران سنگ: سنگ بزرگ و سنگین |
فرا گرفتن: آموخت | دچار: گرفتار |
پارسی: فارسی | ناگه: مخفف ناگهان |
فرصت: مهلت ، زمان | کوهسار: زمینی که در آن کوه است، کوهستان |
نادیده بگیرم: منصرف شوم ، در نظر نگیرم | آرام و قرار از کف داده بود: کنایه از صبر و تحمل او پایان یافته بود |
واگذار کن: بسپر | سفارش: درخواست انجام کاری ، توصیه |
بگذاریم: اجازه دهیم | حیرت زده: سرگشته ، شگفت زده |
سیما: چهره | دست بردار نبود: اصرار می کرد |
سر در کتاب دارد: کنایه از سرگرم خواندن کتاب است | برقی در چشمانش: نور امید و شادی در چشمانش |
سپیده دم: بامداد ، سحرگاه | ماجراها: داستان ها |
نذر کرده ایم: دادن مال یا چیزی یا انجام کاری در راه خدا | دم به دم: پی در پی، مدام |
رحمت: لطف و مهربانی | شب و روز نمی شناسد: کنایه تمام وقت کاری را انجام دادن |
شکرانه: کاری که برای سپاس انجام می شود، مبارکی | پشتکار: توان ، جدید |
بهبودی: تندرستی | تازه از بستر بیماری برخاسته بود: تازه خوب شده بود |
مخالف کلمات درس شانزدهم وقتی بوعلی ،کودک بود فارسی کلاس پنجم ابتدایی
دور # نزدیک | برخاسته بود # نشسته بود | بیماری # سالمتی |
پاسخ # جواب | کوچک # بزرگ | نیازمند # بی نیاز |
ناتوان # توانا | شکر # ناشکری ، ناسپاسی | نخستین # آخرین |
نامدار # گمنام |
هم خانواده کلمات درس شانزدهم وقتی بوعلی ،کودک بودفارسی کلاس پنجم ابتدایی
حقیقت: حقایق | طبیب: طب ، مطب ، اطبا |
کوشش: کوشا ، کوشنده | دانش: دانشمند ، دانا |
حفظ: حافظ ، محافظت | شکر: شاکر ، تشکر |
نقل: انتقال |