کلاس چهارم ابتدایی

معنی کلمات درس پانزدهم فارسی کلاس چهارم ابتدایی

معنی کلمات درس پانزدهم فارسی کلاس چهارم ابتدایی

جَست : جهید تحمّل : صبر
سابق : گذشته ، قبل وادار کردن : مجبورکردن
قطعات : قطعه ها ، تکّه ها فاش : آشکار ، ظاهر
صید : شکار درعوض : به جای
سِحر : جادو حدس زدم : گمان کردم ، فکر کردم
هراس : ترس بشتافت: شتابان رفت
یک غازی : بی ارزش ، ناچیز حاصل کرد : به دست آورد
خطا کار : گناهکار بازیگوش : کسی که بیش تر به فکر بازی است.
حول وحوش : اطراف ، دور وبر وحوش : جانوران وحشی
تعلّق داشتن : وابستگی داشتن موشک : موش کوچک
متفکّرانه : اندیشمندانه مرور : تند خوانی
مغفرت : آمرزش ناهماهنگی : بی نظمی
له کندش : او را له کند داوطلب : به میل و اراده خود حاضر شدن
چار : جنگل خالص : رهایی
البه : التماس متغیّر : خشمگین
خفته : خوابیده بیشه : جنگل

مخالف کلمات درس پانزدهم فارسی کلاس چهارم ابتدایی

تشویق ≠ تنبیه یک غازی ≠ با ارزش
گریه ≠ خنده جدّی ≠ شوخی
درست ≠ غلط رهایی ≠ اِسارت
موفّقیّت ≠ شکست حقیقت ≠ دروغ
خواب ≠ بیدار بهترین ≠ بدترین
خفته ≠ بیدار سخت ≠ آسان

هم خانواده کلمات درس پانزدهم فارسی کلاس چهارم ابتدایی

مربوط : ربط ، رابط موفّقیّت : توفیق
تعلّق : متعلّق راضی : رضایت
تکلیف : مکلّف میل : مایل
حاصل : محصول وضع : اوضاع
حاصل : محصول وضع : اوضاع
عوض : تعویض صید : صیّاد
رحم : رحیم مغفرت : استغفار
وحوش : وحشی متغیّر : تغییر
به این مقاله امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا