انشا درباره باران
✍انشا درباره باران✍
مقدمه:
باران، نعمتی الهی است که زندگی را برای همه موجودات زنده، از جمله انسانها، آسانتر و زیباتر میکند. باران، زمین را سیراب میکند و باعث رشد و نمو گیاهان میشود. همچنین، هوای را پاک میکند و به خنک شدن هوا کمک میکند.
بدنه:
من عاشق باران هستم. صدای قطرات باران روی سقف و زمین، برای من بسیار آرامشبخش است. من دوست دارم در زیر باران راه بروم و صدای قطرات باران را روی پوستم حس کنم.
باران، حس شادی و امید را در من زنده میکند. وقتی باران میبارد، احساس میکنم که همه چیز تازه و تمیز شده است. من احساس میکنم که میتوانم دنیا را با چشمان جدیدی ببینم.
باران، عنصری مهم در طبیعت است. بدون باران، زندگی روی زمین غیرممکن بود. باران، بخشی از چرخه آب است و باعث میشود که آب از اقیانوسها، دریاها و رودخانهها به جو زمین برسد و دوباره به زمین برگردد.
من همیشه از دیدن باران لذت میبرم. باران، برای من نماد زندگی و امید است.
خاطرهای از باران:
یکی از خاطرات خوب من از باران، مربوط به زمانی است که در دوران کودکی، با خانوادهام به پارک رفته بودیم. آن روز، هوا بسیار گرم بود و همه ما از گرما کلافه شده بودیم ناگهان، شروع به بارش باران کرد. ما خیلی خوشحال شدیم. ما شروع کردیم به دویدن و بازی کردن زیر باران من و برادرم با هم باران بازی میکردیم. ما با چترهایمان به هم آب میپاشیدیم. ما خیلی خوش میگذراندیم بعد از مدتی، باران بند آمد. ما خیلی خسته و خوشحال بودیم. آن روز، یکی از بهترین روزهای زندگی من بود. من همیشه از آن روز به عنوان یک روز خاطرهانگیز یاد میکنم.
نتیجهگیری:
باران، نعمت بزرگی است که باید از آن قدردانی کنیم. ما باید به محیط زیست احترام بگذاریم و از منابع طبیعی، به ویژه آب، به خوبی مراقبت کنیم.
✍انشا دوم درباره باران✍
مقدمه:
باران، یکی از زیباترین پدیدههای طبیعی است که زمین را طراوت و تازگی میبخشد. باران، هدیهای از سوی خداوند است که به ما کمک میکند تا از نعمت آب بهرهمند شویم.
بدنه:
باران، بهاری دوباره برای طبیعت است. بارش باران، باعث میشود که درختان و گیاهان سرسبز شوند و گلها شکوفا شوند. باران، خاک را مرطوب میکند و باعث میشود که محصولات کشاورزی رشد کنند.
باران، همچنین، باعث میشود که هوا خنک شود و آسمان آبی و صاف شود. بارش باران، حس آرامش و شادی را در انسان ایجاد میکند.
من عاشق باران هستم. صدای باران، موسیقی دلنشینی است که روحم را نوازش میکند. من از تماشای رقص قطرات باران بر روی شیشه پنجره لذت میبرم.
باران، برای من، نماد امید و زندگی است. باران، به من یادآوری میکند که زندگی، همیشه با شادی و خوشی همراه نیست. گاهی اوقات، باید با مشکلات و سختیها روبرو شویم. اما باران، به من امید میدهد که بعد از هر باران، آفتابی میتابد.
نتیجهگیری:
باران، یکی از زیباترین و ارزشمندترین نعمتهای خداوند است. ما باید قدردان این نعمت باشیم و از آن محافظت کنیم. امیدوارم که همیشه باران ببارد و زمین و طبیعت را سیراب کند.
✍انشا سوم درباره باران✍
مقدمه:
باران، یکی از زیباترین و شاعرانهترین جلوههای طبیعت است. صدای نم نم باران، بوی خاک بعد از باران، و صدای رعد و برق، همه و همه، زیباییهای خاص خود را دارند.
بدنه:
من عاشق باران هستم. صدای باران، برای من، صدای زندگی و امید است. وقتی باران میبارد، احساس میکنم که همه چیز پاک و تازه میشود. باران، نماد زندگی و رستاخیز است. باران، زمین را سیراب میکند و باعث رشد گیاهان و درختان میشود. باران، زندگی را به طبیعت میبخشد.
باران، همچنین، نماد پاکی و طهارت است. باران، آلودگیها را میشوید و هوا را پاک میکند. باران، روح و روان انسان را نیز پاک میکند.
خاطرهای از باران:
من خاطرات زیادی از باران دارم. یکی از خاطرات خوب من، مربوط به زمانی است که در دوران کودکی، با خانوادهام به پارک رفته بودیم. آن روز، هوا خیلی گرم بود و ما عرق کرده بودیم. ناگهان، باران شروع به باریدن کرد. ما زیر یک درخت پناه گرفتیم و از باران لذت بردیم.
آن روز، یکی از بهترین روزهای زندگی من بود. من از باران و از طبیعت لذت بردم.
باران، هدیهای از سوی خداوند است. ما باید از این هدیه، قدردانی کنیم.
نتیجهگیری:
باران، یکی از نعمتهای ارزشمند خداوند است که باید از آن محافظت کنیم. ما باید با صرفهجویی در مصرف آب، از هدر رفتن این نعمت جلوگیری کنیم.
✍انشا چهارم خاطره ای درباره باران✍
مقدمه:
من همیشه عاشق باران بودم. صدای نمنم باران، بوی خاک بعد از باران، و صدای رعد و برق، همه و همه، برای من بسیار جذاب بودند.
بدنه:
یکی از خاطرات خوب من از باران، مربوط به دوران کودکیام است. من در یک خانه ویلایی در حومه شهر زندگی میکردم یک روز، باران خیلی شدیدی بارید من با مادرم به حیاط رفتیم تا از باران لذت ببریم.
ما زیر چتر ایستاده بودیم و به تماشای باران مینشستیم. قطرات باران به صورتمان میخوردند و صدای نمنم باران، آرامش خاصی به ما میداد. بوی خاک بعد از باران، هوا را پر کرده بود و من احساس میکردم که در یک دنیای جدید هستم.
ما ساعتها زیر باران ایستادیم و از آن لذت بردیم آن روز، یکی از بهترین روزهای زندگی من بود.
آن روز، من حدوداً ده ساله بودم. من و مادرم از مدرسه به خانه برمیگشتیم که دیدیم هوا خیلی بد شده است آسمان تیره شده بود و باد شدیدی میوزید.
ما با عجله به خانه رفتیم و لباسهایمان را عوض کردیم. بعد، به حیاط رفتیم تا از باران لذت ببریم.
ما زیر چتر ایستاده بودیم و به تماشای باران مینشستیم. قطرات باران به صورتمان میخوردند و صدای نمنم باران، آرامش خاصی به ما میداد.
بوی خاک بعد از باران، هوا را پر کرده بود. من احساس میکردم که در یک دنیای جدید هستم. دنیایی که در آن همه چیز پاک و زیباست.
ما ساعتها زیر باران ایستادیم و از آن لذت بردیم. ما حرف میزدیم، میخندیدیم، و از بودن در کنار هم لذت میبردیم.
آن روز، یکی از بهترین روزهای زندگی من بود. من از آن روز، خاطرهای فراموش نشدنی دارم.
نتیجهگیری:
باران، یکی از زیباترین جلوههای طبیعت است. باران، میتواند باعث آرامش و شادی ما شود. ما باید از این نعمت الهی قدردانی کنیم و از آن لذت ببریم.