انشا درباره دستان هنرمند مادر
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره دستان هنرمند مادر برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره دستان هنرمند مادر
مقدمه:
مادر، فرشتهای زمینی است که با دستان پر مهر و هنرمند خود، زندگی را به ما هدیه میدهد و در طول مسیر زندگی، همواره یار و پشتیبان ماست. دستان مادر، گویی معجزهای از آفرینش هستند که با ظرافت و توانایی بینظیر خود، عشق، محبت، ایثار و فداکاری را به تصویر میکشند.
بدنه:
از بدو تولد، در آغوش گرم مادر و در میان نوازشهای لطیف دستان او، طعم شیرین امنیت و آرامش را چشیدهایم. دستان مادر، اولین گامهایمان را هدایت میکنند و با صبر و حوصله، به ما یاد میدهند که چگونه راه برویم و چگونه از زمین بلند شویم.
هنر مادر فقط در نوازش و مراقبت خلاصه نمیشود. دستان مادر، خالقان بینظیری هستند که با ظرافت و دقت، غذاهای خوشمزه و مقوی برای ما آماده میکنند. نانهای گرم و خوش عطر، لباسهای زیبا و رنگارنگ و هر آنچه که برای زندگی ما ضروری است، با عشق و هنرمندی دستان مادر آفریده میشود.
اما دستان مادر فقط به کارهای خانه و آشپزی محدود نمیشوند. مادران هنرمندان قهاری هستند که با ذوق و خلاقیت خود، خانه را به مکانی گرم و صمیمی تبدیل میکنند. گلدوزیهای ظریف، نقاشیهای زیبا و هر آنچه که ذوق و سلیقه ی مادر را نشان میدهد، زینت بخش خانه ی ماست و به آن روح و جان میبخشد.
مادران با دستان هنرمند خود، به ما درسهای زندگی را نیز میآموزند. با صبر و حوصله به ما یاد میدهند که چگونه با دیگران رفتار کنیم، چگونه از سختیها عبور کنیم و چگونه به اهدافمان برسیم. دستان مادر، راهنمای ما در مسیر زندگی هستند و ما را در رسیدن به سعادت و نیکبختی یاری میرسانند.
هر چقدر هم که از مادر دور شویم و بزرگ شویم، هیچگاه گرمای دستان او را از یاد نمیبریم. دستان مادر، خاطرات شیرینی از دوران کودکی را در ذهن ما تداعی میکنند و حس امنیت و آرامش را به ما هدیه میدهند.
نتیجه گیری:
ما باید قدر این دستان پر مهر و هنرمند را بدانیم و از آنها به بهترین نحو استفاده کنیم. به مادرانمان عشق بورزیم، از آنها تشکر و قدردانی کنیم و در کنار آنها باشیم تا گرمای وجودشان را همیشه در زندگی خود احساس کنیم.
انشا درباره دستان هنرمند مادر
مقدمه:
مادر، فرشته ای زمینی با دستان پرمهر و هنرمندی که از بدو تولد تا ابد، گرمای وجود و لطافت نوازشش را بر روح و جانمان مینوازد. دستان او، گویی گنجینهای از عشق، خلاقیت و قدرت هستند که در هر لمس و نوازش، معجزه ای از آفرینش را به نمایش میگذارند.
بدنه:
از همان روزهای نخست که در آغوش گرمش پناه میگرفتیم، نوازش ظریف و لطیف انگشتانش، آرامشی بینظیر را به وجودمان هدیه میداد. گویی دستان او، زبانی گویا داشتند که بدون نیاز به کلام، عشق بیپایانش را به ما منتقل میکردند.
با گذر زمان، دستان مادر نه تنها گرمابخش وجودمان بودند، بلکه به ابزارهای شگفتانگیزی برای خلق و آفرینش تبدیل شدند. با ظرافت و مهارتی بینظیر، لباسهای تنمان را میدوخت، غذاهای خوشمزه برایمان تدارک میدید و با هر حرکت دستانش، دنیای کوچکمان را زیباتر و دلنشینتر میکرد.
هنر مادر فقط به آشپزی و خیاطی محدود نمیشد. دستان او در هر کاری که انجام میداد، جادو میکردند. از نقاشیهای رنگارنگ روی دیوار خانه تا گلدوزیهای ظریف روی لباسهایمان، همه و همه، گواه هنر و ذوق بینظیر مادری بود که با عشق و حوصله، زیبایی را به زندگیمان هدیه میداد.
اما دستان مادر فقط در خلق زیباییهای ظاهری خلاصه نمیشد. مهمتر از آن، گرمای وجود و نوازشهای پرمهر او بود که روحمان را نوازش میداد و در سختیها و غمها، مرهمی بر زخمهایمان میشد.
هرگاه که دلسرد و غمگین بودیم، کافی بود سرمان را بر دامن مادری بگذاریم و دستان مهربانش را بر موهایمان حس کنیم تا تمام غمها و غصّههایمان از بین برود. گویی دستان او، قدرتی جادویی داشتند که میتوانستند آرامش را به قلبمان بازگردانند.
نتیجه گیری:
هنوز هم، بعد از گذشت سالها، گرمای دستان مادر را در آغوشش و نوازشهای لطیفش را بر موهایمان حس میکنیم. دستان او، یادآور عشق بیحد و مرز مادری هستند که همواره در کنارمان بوده و با فداکاری و از خودگذشتگی، زندگیمان را زیباتر و پرمعناتر ساختهاند.
ما مفتخریم که چنین مادری با دستان هنرمند و قلبی پر از عشق داریم و تا ابد قدردان زحمات و فداکاریهای او خواهیم بود.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.