انشا درباره ظهر تابستان
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره ظهر تابستان برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره ظهر تابستان
مقدمه:
ظهر تابستان، زمانی است که خورشید در اوج قدرت خود قرار دارد. آسمان، آبی تیره و بیابر است و گرمای سوزان خورشید، زمین را میسوزاند. هوا، سنگین و خفهکننده است و حتی نفس کشیدن نیز دشوار میشود.
بدنه:
در این ساعت از روز، معمولاً همه مردم، در خانههای خود هستند و از گرما به دوری میکنند. خیابانها و کوچهها خلوت هستند و فقط چند نفری هستند که به ناچار از خانه بیرون میآیند.
من، هم، در این ساعت از روز، در خانه هستم. در اتاق خوابم، دراز کشیدهام و از گرمای آفتاب لذت میبرم. صدای جیغ و فریاد بچهها از بیرون، به گوش میرسد. آنها، در حیاط، مشغول بازی هستند.
با خودم فکر میکنم که ظهر تابستان، زمانی است که میتوان در خانه استراحت کرد و از گرما لذت برد. این زمان، فرصتی است برای دوری از شلوغی و هیاهوی زندگی روزمره و تجدید قوا.
اما، من، از این زمان، برای فکر کردن به آینده نیز استفاده میکنم. به کارهایی که باید انجام دهم، فکر میکنم و برای آنها برنامهریزی میکنم.
{همچنین، به کتابهایی که باید بخوانم، فکر میکنم و آنها را یادداشت میکنم.
ظهر تابستان، زمانی است که میتوان از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. میتوان از آن برای استراحت، تفریح و برنامهریزی برای آینده استفاده کرد.
خاطرهای از ظهر تابستان:
یادم هست که وقتی بچه بودم، با خانواده ام، به سفر رفته بودیم. در یکی از روزهای سفر، هوا خیلی گرم بود و همه ما، خیلی خسته بودیم.
پدرم، ما را به کنار دریا برد. ما، در کنار دریا، دراز کشیدیم و از نسیم خنکی که از دریا میوزید، لذت بردیم.
آن روز، یکی از بهترین روزهای زندگی من بود. من، از گرمای سوزان تابستان، در کنار دریا، رهایی یافتم و لحظات خوشی را سپری کردم.
نتیجه گیری:
ظهر تابستان، میتواند ساعتی دلچسب و لذتبخش باشد. اگر در این ساعت از روز، در خانه بمانید و از گرما لذت ببرید، میتوانید لحظات خوشی را سپری کنید. همچنین، میتوانید از این زمان برای فکر کردن به آینده و برنامهریزی برای آن استفاده کنید.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.