کلاس ششم ابتدایی

معنی کلمات درس هشتم دریا قُلی فارسی کلاس ششم ابتدایی

دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو ⭐⭐⭐چشم انتظار همت تو، دین و ملت است
معنی: دریاقلی! یا علی بگو و به سرعت حرکت کن، زیرا دین اسلام و سرزمین ایران منتظرِ قصد و ارادهی قوی تو هستند که کاری بکنی.

فردا اگر درنگ کنی، کوچه های شهر⭐⭐⭐میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است
معنی: دریاقلی! یا علی بگو و به سرعت حرکت کن، زیرا دین اسلام و سرزمین ایران منتظرِ قصد و ارادهی قوی تو هستند که کاری بکنی.

از راه اگر بمانی و روشن شود هوا⭐⭐⭐تکلیف شهر خاطره های تو روشن است
معنی: اگر نتوانی به راهت ادامه بدهی و هوا روشن شود، از وضعیّت شهر پُر از خاطرهی خودت آگاه خواهی بود که چگونه از بین خواهد رفت.

دریاقلی! به وسعت دریاست نام تو⭐⭐⭐تاریخ در تلفظ نام تو الکن است
معنی: دریاقلی! نام تو مانند دریا وسیع و با عظمت است، تاریخ هم نمیتواند تو را با آن همه بزرگی، ستایش و وصف کند.

معنی کلمات درس هشتم دریا قُلی فارسی کلاس ششم ابتدایی

هدف: مقصود، منظور غافلگیرکننده: غیرمنتظره بودن و ناگهانی بودن کاری
بهمن شیر: نام رودخانه ای است به هنگام: به موقع
محدود: ناچیز و کم، مختصر، اندک محاصره: اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن
بهمن شیر: نام رودخانه ای است. جوامع: جمع جامعه، کشور، مملکت
ارج: ارزش دلاور مرد: مرد شجاع و دلیر
انگار: گویا، به نظر کماندار ایرانی: آرش کمانگیر
جوانمردی: سخاوت، بخشندگی چِلّه ی کمان: نخ کمان که تیر در آن قرار میگیرد.
رکاب بزن: سریعتر دوچرخه را به حرکت در بیاور. دلیرانه: شجاعانه
دیار: خانه، سرزمین نامآوران بیشمار: پهلوانان مشهور بسیار زیاد
الکن: کسی که زبانش به هنگام صحبت، گیر میکند، لال مانع سقوط: جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرّف نکند.
تکلیف: موقعیّت، وضعیّت اوراق فروشی: مکانی که پاره های اتومبیل فروخته میشود.
خمپاره: نوعی گلوله که با توپ قابل حمل، پرتاب می شود. حاشیه: کناره
مدافعان: جمع مدافع، دفاعکنندگان بعثی: نیروهای ارتش عراق در زمان صدام
مزار: قبر، گور، آرامگاه مقابله: مبارزه کردن
بیشک: یقینا،ً حتما ناکام: کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد.
ناگوار: تلخ، ناخوشایند تلفات: نابود شدهها، از دست دادن افراد

مخالف کلمات درس هشتم دریا قُلی فارسی کلاس ششم ابتدایی

مهاجم ≠ مدافع مستقل ≠ وابسته
خوشایند ≠ ناگوار صعود ≠ سقوط

هم خانواده کلمات درس هشتم دریا قُلی فارسی کلاس ششم ابتدایی

انتظار : منتظر قدرت : قادر
حد : حدود معروف : معرف
جمع : جوامع وسعت : وسیع
نقل : منتقل مانع : موانع
نفوذ : نافذ دفاع : مدافع
هدف : اهداف
به این مقاله امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا