انشا درباره زیباترین صدایی که شنیدهام
در این مطلب از سایت موضوع، انشا درباره زیباترین صدایی که شنیدهام برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
انشا درباره زیباترین صدایی که شنیدهام
مقدمه:
در زندگی، صداهای بسیاری به گوشم رسیده است. از صدای ناهنجار بوق ماشینها در خیابانهای شلوغ شهر، تا صدای دلنشین موسیقی متن فیلمهای مورد علاقهام.
بدنه:
اما زیباترین صدایی که تا به حال شنیدهام، صدایی است که هیچگاه از یادم نمیرود.
چند سال پیش، در سفری به شمال ایران، به روستایی کوچک در دل جنگل رفتم. صبح زود، زمانی که هنوز خورشید طلوع نکرده بود، از خواب بیدار شدم و به حیاط خانه رفتم.
در آن سکوت مطلق صبحگاهی، ناگهان صدایی به گوشم رسید. صدایی چنان زیبا و دلنشین که تا به حال نشنیده بودم.
به اطرافم نگاه کردم و دیدم که صدای آواز پرندهای است که روی شاخه درخت بلندی نشسته بود.
صدای پرنده، چنان لطیف و ظریف بود که گویی از بهشت میآمد.
در آن لحظه، تمام غمها و نگرانیهایم از بین رفت و غرق در آرامشی عمیق شدم.
گویی پرنده با آواز خود، به من میگفت که زندگی چقدر زیبا و شگفتانگیز است.
هنوز هم بعد از گذشت چند سال، هر وقت به یاد آن صدا میافتم، احساس آرامش و شادی به من دست میدهد.
آن صدا، زیباترین صدایی بود که تا به حال شنیدهام، زیرا نه تنها به گوشم، بلکه به قلبم نیز رسید.
آن صدا، به من یادآوری کرد که در دنیای پر از آشوب و هیاهو، هنوز هم زیباییهایی وجود دارد که میتوان از آنها لذت برد.
نتیجه گیری:
آن صدا، به من یاد داد که به زندگی امیدوار باشم و از هر لحظه آن لذت ببرم و به همین دلیل، زیباترین صدایی است که تا به حال شنیدهام.
انشا دوم درباره زیباترین صدایی که شنیدهام
مقدمه:
در دنیای پرهیاهوی امروز، پر از صداهای مختلف و گاه آزاردهنده، گاه صدایی به گوشمان میرسد که چنان لطیف و دلنشین است که گویی تمام غمها و نگرانیهایمان را از بین میبرد.
بدنه:
برای من، زیباترین صدایی که تا به حال شنیدهام، صدای خندهی مادرم است. صدایی گرم و صمیمی، پر از عشق و محبت، که مانند نغمهای آرامشبخش، روح و جانم را نوازش میدهد.
هر بار که صدای خندهی مادرم را میشنوم، گویی تمام دنیا در نظرم زیبا و دوستداشتنی میشود.
در آن لحظه، تمام سختیها و مشکلات زندگی را فراموش میکنم و غرق در دریایی از آرامش و شادی میشوم.
صدای خندهی مادرم، به من امید و انگیزه میدهد.
به من یادآوری میکند که در هر شرایطی، میتوان شاد بود و از زندگی لذت برد.
صدای خندهی مادرم، برای من مانند یک طلسم جادویی است که تمام غمها و اندوهها را از بین میبرد و به من احساس خوشبختی و سعادت میدهد.
علاوه بر صدای خندهی مادرم، صداهای دیگری نیز هستند که برای من بسیار زیبا و دلنشین هستند.
صدای باران که به زمین میچکد، صدای نغمهی پرندگان در صبحگاه، صدای چشمهی آب، و صدای آواز خوانندهای خوش صدا، همگی از جمله صداهایی هستند که من از شنیدن آنها لذت میبرم.
اما هیچ کدام از این صداها، به زیبایی و دلنشینی صدای خندهی مادرم نیستند. صدای خندهی مادرم، برای من منحصر به فرد و خاص است.
نتیجه گیری:
صدایی که با هیچ صدای دیگری قابل مقایسه نیست صدایی که همیشه در گوشم خواهد ماند و هرگز فراموشش نخواهم کرد.
امیدواریم که این انشا مورد پسند شما قرار گرفته باشد.