کلاس ششم ابتدایی

معنی کلمات درس سوم هوشیاری فارسی کلاس ششم ابتدایی

معنی درس:
در زمان قدیم پادشاهی بود که به شکار و گردش علاقه ی زیادی داشت و یک باز داشت که او را خیلی دوست داشت. روزی به شکار میرود و آهویی را دنبال میکند،خسته و تشنه میشود، کوهی میبیند که آب از آن فرومیچکد، جام را پر از آب کرد و خواست بنوشد اما باز با پرهایش نگذاشت آب را بنوشد.
دوباره جام را پر از آب کرد و باز نگذاشت بنوشد. پادشاه عصبانی شد و او را کشت. در همین لحظه رکاب دار پادشاه میاید و به بالای کوه میرود تا برای پادشاه آب بیاورد. دید یک اژدها بالای چشمه مرده و آب دهانش با آب چشمه مخلوط میشود. رکاب دار این ماجرا را برای پادشاه تعریف کرد و پادشاه از کشتن باز ناراحت شد.
نتیجه:
برای انجام هرکاری خوب تصمیم بگیریم،عجله نکنیم، به عاقبت کار بیاندیشیم، هنگام عصبانیت خشم خود را کنترل کنیم و سعی کنیم آرامش روحی و روانی خود را حفظ کنیم و همچنین کمتر سخن بگوییم و از سخنان ارزشمند استفاده کنیم و عاقلانه برخورد کنیم.

معنی کلمات درس سوم هوشیاری فارسی کلاس ششم ابتدایی

پیوسته: همیشه می پیمود: راه را طی می کرد
قصد: تصمیم، منظور، نیّت به قصد:ِ به منظور
دامان: دامنه کمند: طناب، بند، ریسمان
تَرک: جایی در پُشت زینِ اسب باز: پرندهای شکاری با چنگالهایِ قوی و منقاری کوتاه و محکم
آزرده خاطر: رنجیده، دلتنگ، ناراحت به یک پرواز: با یک بار پرواز کردن
فرود: پایین رکاب دار: پیاده ای که همراهِ سوار، راه می رود.
بیدرنگ: تُند، فوری، بی توقّف اتفاقا:ً از قضا، ناگهان
مَجال: فرصت مَلِک: پادشاه
مَنبع: سرچشمه تاخت: اسب را به حرکت درآورد
مخلوط: در هم آمیخته، آمیخته شده، درهم شده در پی:ِ به دنبال
سراسیمه: آشفته، با عجله، سرگردان باد به گردِ اون می رسید: به کنایه بسیار تُند و سریع حرکت می کرد.
عَرض: گفتن، بیان کردن به عرض رسانید: به پادشاه گفت
چیره: پیروز هلاک کرد: نابود کرد
آهِ سرد: آه و نالهای از سرِ ناامیدی و اندوه مَرکب: آن چه بر آن سوار شوند
بی جان کردم: کُشتم مالامال: پر، لبریز

مخالف کلمات درس سوم هوشیاری فارسی کلاس ششم ابتدایی

کدر ≠ زلال خالی ≠ پر
گسسته ≠ متصل ، پیوسته به آرامی ≠ بی درنگ ، سریع
یش ≠ پس فراز ≠ فرود
خوشحال ≠ ناراحت مرگ ≠ زندگی
حرارت ≠ برودت بیرون ≠ درون
تشنه ≠ سیراب سوال ≠ جواب
حرکت ≠ سکون باز ≠ بسته

هم خانواده کلمات درس سوم هوشیاری فارسی کلاس ششم ابتدایی

منابع : منبع هلاک : هلاکت ، مهلک
خاطره : خاطرات ، خاطر قصد : مقصود ، قاصد
عارض : عرض ، عرضه همراهان : همره ، همراه
موجب : واجب ، مواجب ، واجبات گردش : گردیدن ، گردیده ، گردنده
مرکب : راکب ، مرکوب جمع : جامع ، جمعیت ، مجموع
شرط : شروط ، مشروط ظرف : ظروف ، ظریف
به این مقاله امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا